نقدی بر «المرصاد» رسانه تبلیغاتی اداره استخبارات طالبان در نشر دروغپراکنی نسبت به تشیعارائه دهنده: سید نور الدین بخاریمذاهب مختلف اسلامی از درون خود به فرقه های مختلفی تقسیم شده اند و در میان این فرقه ها دسته هائی منحرف وجود دارند که به آنها غلاة میان این مذاهب گفته می شود که ابتدا توسط همان مذهبی که از دل آن بیرون آمده اند محکوم و طرد و حتی تکفیر شده اند بعد از سوی سایر مذاهب اسلامی.کسی که با استناد به غلاة میان هر مذهبی در مورد همان مذهب قضاوت کند واقعاً دچار ظلم آشکاری شده است و این ظلم یا از سوی دوستان جاهل صورت می گیرد یا دشمنان آگاه که هدفی جز تولید نفرت میان مسلمین و مشغول کردن مسلمین و در نهایت تولید جنگ داخلی میان مسلمین ندارند.شیعه ستیزی یا حنفی ستیزی و حنبلی ستیزی و شافعی ستیزی و غیره توسط مذاهب مخالف تجربیات تلخی است که در طول قرنهای گذشته هر یک از مذاهب اسلامی توسط مذهب مخالف در بغداد و شام و خراسان و اصفهان و ری و… تجربه کرده است و اگر دقت شود پشت تمام این جنگهای میان مذاهب اسلامی سه دست وجود داشته است:حاکمیتهای ظالم و فاسد که بیشترین تاثیر را در مشغول کردن مسلمین به مسلمین داشته انددارودسته ی منافقین که اتحاد و یکدست بودن مسلمین را خطری برای خود می دانند و به عنوان ستون پنجم دشمنان خارجی اکثراً بلندگوی دشمنان خارجی هستند و جنگ رواین نیابتی را از سوی دشمنان خارجی بر مسلمین تحمیل می کنند.جاهلین و متعصبین که حتی از فقه امام مذهب خود هم بی خبرند و با چنگ زدن به فتواهای آلوده ی چند مولوی و آخوند و مُلای گذشته که در مورد فرقه های غلاة میان مذاهب صادر کرده اند هم اکنون آن فتوا را در مورد تمام پیروان آن مذهب به کار می برند.اگر ما توسط گروه دوم و سوم مطالبی خلاف واق, ...ادامه مطلب
«نجدیت» رسمی آل سعود، عمیلِ دستگاههای استخباراتی طواغیت ارايه دهنده : محمد داود مرادی همه می دانیم که «نجدیت درباری» و رسمی همیشه توجیه گر دستورات و اعمال حکام و دربار بوده است چون در رژیم آل سعود نوعی سکولاریسم یا جدائی دستگاه حاکمیت از دستگاه مُلاهای مذهبی وجود دارد و هیئت کبار علمای آن و مفتی های این هیئت نمادی از استفاده ی مذهب در اختیار سیاستهای حکام بوده است نه اینکه حاکمیت و سیاست در اختیار دین باشد. با این وجود به این خیزش جدید «نجدیت درباری» معاصر می پردازیم و در ابتدا با تأكيد بر “جامیون آل سعود” نگاهی مختصر به نشأت مداخله میاندازیم. به جنگ دوم خلیج فارس رجوعی میکنیم. در سال ١٤١٦هجری قمری محمد امان الجامي که شخصی اتیوپیائی بود سیاستهای دولت وقت آل سعود را طی فتواهای ناشرعی تایید مینمود؛ از جمله به ورود نیروهای آمریکای سکولار مهر تایید میزد و در همین راستا دولت آل سعود را یاری میداد.پس از او و با معرفی شخصی دیگر بنام “ربیع بن هادی المدخلی” سیاستهای آل سعود با ادبیاتی شبه اسلامی برای عوام و علما و طلبه های دینی تائید میشد؛ ربیع همان سیاستهای استادش را با شدت بیشتری ادامه داد. او پا فراتر نهاد و تمام کسانی که حتی قلبا با طاغوت آل سعود همراهی نمیکرد؛ با لفظ مبتدع و خارجی مخاطبه مینمود.فرقهی مدخلی مثل تمام نجدیت در درون خود کشمکشهای زیادی را سپری میکنند. از یک طرف ” محمد سعید رسلان” و از طرف دیگر “محمد بن هادی المدخلی” و “عمر بازمول” قصد دارند پس از مردن ربیع المدخلی به رهبری این فرقه گمراه برسند. آنچه که عیان است این جریان نسل به نسل در خدمت به طواغیت متشددتر میشوند. و چیزی هم که بر غالب تحلیلگران آشکار است این است که استخبارات سعودی با چراغ سبز ربیع, ...ادامه مطلب