موضع ابوبکر در برابر حکومتهای سکولاریستی مرتدین (201)

ساخت وبلاگ

موضع ابوبکر  در برابر حکومتهای سکولاریستی  مرتدین (201)

 

(برگرفته از کتاب ارزشمند « روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم»)

به قلم : استاد  ابوحمزه المهاجر هورامی

 

بسم الله  و الحمد لله

اما بعد :

مورخين وسيره‌نويسان نوشته‌اند كه: ابوبكر صديق همراه با رسول‌الله صلی الله عليه وآله وسلم  در غزوه‌ي بدر و تمام غزوات شركت نموده وهيچ يك از آنها را از دست نداده است، روز احد زماني كه همه پراكند شده بودند وي در كنار پيامبر صلی الله عليه وآله وسلم  باقي ماند و رسو‌‌ل‌الله صلی الله عليه وآله وسلم پرچم  روز تبوك را كه سياه رنگ بود، به ابوبكر سپرد.[1] ابن الاثیر گويد: تمام سيره نويسان و مورخين متفقند كه ابوبكر در تمام غزوات رسول الله صلی الله عليه وآله وسلم  را همراهي نموده است.[2]

با رحلت پيامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  شورش ها فزونى يافت؛ به گونه اى كه مردم مدينه را نگران نمود. منافقان نيز، كه تا آن زمان خود را پنهان ساخته بودند، نفاق خود را آشكار ساختند و يهود و نصارا هم به سرزنش مسلمانان پرداختند.  [3] قبايلى مانند اسد، غطفان، عبس و ذبيان در شمال، شمال شرقى و شرق مدينه نيز با اعزام نمايندگانى به مدينه، از خليفه تقاضاى معافيت از

پرداخت  زكات نمودند و با مخالفت ابوبكر و جواب ردّ او روبه رو شدند.[4]

با ظهور ارتداد و مرتد شدن برخي از قبايل عرب، ابوبكر صديق ميان مردم برخاست و وضعيت حاد جامعه ي اسلامي و خطري كه دامنگير اسلام شده است را براي مردم بازگو كرد ضرورت و نياز به حركت فراگير و سريع و مقتدرا نه را براي مردم روشن ساخت و خطري كه اسلام را تهديد مي كرد براي مردم شرح دادند ابوبكر و با اشاره به آيه : "محمد، تنها پيامبر است و پيش از او پيامبراني آمده اند و رفته اند؛ پس آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، به عقب برميگرديد (و اسلام را رها مي كنيد)؟ و هر كس، به عقب بازگردد (وكافر شود،) كوچكترين زياني به خداوند نمي رساند؛ و خداوند به سپاسگزاران پاداش خواهد داد."

افزود: "برخي از عربهاي پيرامون شما از دادن زكات گوسفندان و شترهايشان امتناع كرده اند؛ آنان كه اينك به دين گذشته ي خود برگشته اند، در گذشته هم با آنكه مسلمان شدند، به دين آبا و اجدادشان تمايل بيشتري داشتند. امروز كه شما از بركت پيامبرتان، محروم شده ايد، چون گذشته بر دين اسلام، محكم و پايبند هستيد؛ رسول خدا صلى الله عليه وسلم از ميان شما رفتند و شما را به خدايي سپردند كه از هر لحاظ براي شما كافي است؛ همان خدايي كه پيامبر را هدايت كرد و فقرش را به توانگري تبديل فرمود؛ همان خدا كه شما را از لبه ي پرتگاه دوزخ رهانيد. به خدا سوگند، لحظهاي جهاد در راه خدا را فرونمي گذارم تا اينكه خداي متعال، وعده اش را تحقق بخشد و به عهدي كه در حق ما كرده، وفا نمايد.

هر كس كه كشته شود، بهشتي مي گردد و هر كه زنده بماند، خليفه و وارث خدا در روي زمين مي شود؛ حكم الهي، هميشه حق است و خداوند، هرگز خلاف وعده نمي كند:  "خداوند، به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده اند، وعده مي دهد كه آنان را در زمين خليفه سازد؛ همان گونه كه پيشينيان (نيكوكار و دادگر) ايشان را جايگزين (ستمگران) پيش از آنها كرد. خداي متعال، حتماً ديني را كه براي ايشان مي پسندد، برايشان پابرجا و قدرتمند مي كند و خوف و هراسشان را به امنيت و آرامش تبديل مي فرمايد (تا بدون ترس و دلهره) مرا پرستش كنند و كسي را با من شريك ندانند؛ كساني كه بعد از اين وعده ي راستين كافر شوند، فاسق(و مرتد) هستند (و از دايره ي اسلام خارج مي باشند.)  [5]

برخي از صحابه و از جمله عمر فاروق از ابوبكر خواستند تا كاري با مانعين زكات نداشته باشد و از آنها دلجويي كند و صبر نمايد تا ايمان، در دلهايشان جاي بگيرد و خودشان، زكات بدهند. اما ابوبكر صديق  اين پيشنهاد را رد كرد و نپذيرفت .[6]  عمر فاروق  علاوه بر اين فرموده است: "به خدا سوگند كه ايمان ابوبكر بر ايمان تمام اين امت در جنگ با مرتدان، برتري يافت.[7]جملات كوتاهي كه ابوبكر  به هنگام امتناع برخي از قبايل عرب از پرداخت زكات به بيت المال بر زبان آورد، با كتابي پرحجم و خطابهاي بليغ و طولاني برابري مي كند؛ وي فرمود: "دين، كامل شد و نزول وحي از آسمان منقطع گرديد؛ پس آيا در دين كاستي بيايد و من زنده باشم؟!"[8]

اين فرموده ي ابوبكر صديق بدين معنا است كه هرگز اجازه نمي دهم در حيات من در دين كاستي بيايد؛ بلكه براي پاسداري از دين تا آخرين رمق مي جنگم. ابوبكر  ديدگاههاي صحابه را درباره ي جهاد با مرتدان، مورد ارزيابي قرار داد و پس از گوش سپاري به نظرات صحابه   بر آن شد كه با مرتدان بجنگد. ابوبكر صديق  شخصيتي بود كه همواره درست و به موقع تصميم مي گرفت و در آن موقعيت بحراني نيز تصميم بجايي گرفت و لحظه اي هم متردد و دودل نشد. بايد دانست كه ترديد و دودلي هيچگاه دامنگير ابوبكر نشد و اين، از ويژگيهاي بارز وي، در تمام مدت زندگانيش بود كه در تصميم گيريها شك و دودلي به خود راه نمي داد. ساير مسلمانان نيز نظر ابوبكر را براي جهاد با مرتدان پذيرفتند و آن را درست و بجا دانستند. دورانديشي ابوبكر صديق - رضي الله عنه - از همه ي صحابه - رضي الله عنهم – بيشتر بود؛ وي، مسايل را بيش از ديگران درك مي كرد و به همين سبب نيز در مورد جهاد با مرتدان، دلاور و استوار بود.  

موضع ابوبكر صديق   در قبال جهاد با مرتدان، چيزي بود كه از سوي خداي متعال در دلش افتاد و به خواست خدا، موفقيت و پيروزي چشمگيري نيز به دنبال داشت. ابوبكر  از موضعش در قبال جهاد با مرتدان عقب ننشست و بدين سان سبب شد تا به خواست و توفيق خداي متعال، دين اسلام از گزند كاستي و دگرگوني در میان مردم در امان بماند و ناب و خالص، ماندگار گردد. همگان، اذعان دارند و تاريخ نيز گواه است كه ابوبكر   در رويارويي با مرتدان، از پيامبران الگو گرفت و همانند آنان اجازه نداد كه در دين خدا كاستي و نقصي راه بيابد. على  مانند سایر صحابه در جنگ با مرتدين مشارکت نمود و کنيزى از افراد اسير شده بنى‌حنيفه بهره او شد که بعدها على از او صاحب فرزندى به نام محمد حنفيه گرديد. از اين برمى‌آيد که از ديدگاه على، جنگ با این جبهه ی مرتدین درست بوده است و اگر درست نمى‌بود، على مشارکت با او را در اين امر نمى‌پسنديد.

اقدامات ابوبکر صديق براي دفاع از مدينه:

برخي از قبايل عرب، نمايندگاني را به مدينه فرستادند تا ابوبكر  را قانع كنند كه از آنها زكات نگيرد.

اما ابوبكر صديق ذره اي از موضعش كه همان حكم اسلام بود، عقب ننشست. نمايندگان قبايل كه ديدند ابوبكر  عزم و اراده ي آن دارد كه به هر قيمتي از آنان زكات بگيرد، مدينه را ترك كردند و به ميان قبايل خود رفتند. ابوبكر صديق جايي براي چانه زني درباره ي عدم اجرای یکی از قوانین الله  نگذاشت؛ چراكه حكم اسلام، درباره ي زكات روشن و واضح بود. بدينسان نمايندگان قبايل نيز دانستند كه ابوبكر بر گرفتن زكات مصمم است و اندكي هم از اين موضع عقب نمي نشيند. البته نمايندگان قبايل، مسلمانان را در مدينه اندك و كم تعداد ديدند و به همين خاطر گمان كردند كه بهترين فرصت است تا با حمله اي همه جانبه به مدينه، كار اسلام و احكامش را يكسره كنند و به گمان خود از بار قوانين اسلامي خلاص شوند ابوبكر صديق براي رويارويي با حملات احتمالي مرتدان به مدينه ، اقدامات زير را انجام داد:

-        به مردم مدينه دستور داد كه تمام وقت در مسجد باشند تا نيروي دفاعي و بازدارنده ي مسلمانان در كمال آمادگي قرار بگيرد و همه، جمع و يكپارچه باشند.

-        عده اي را به گشتزني و پاسباني در راههاي ورودي مدينه گماشت تا با هر حمله ي احتمالي مقابله كنند.

-         اميراني بر گاردهاي حفاظتي و دسته هاي گشتزني گماشت كه عبارتند از: علي بن ابيطالب، زبير بن عوام، طلحه بن عبيدالله، سعد بن ابي وقاص، عبدالرحمن بن عوف وعبدالله بن مسعود

-        ابوبكر صديق  پيك هايي به نزد آن دسته از قبايل (اسلم، غفار، مزينه، اشجع، جهينه و كعب) فرستاد كه بر اسلام پايبند مانده بودند و به آنها دستور داد تا براي جهاد با مرتدان آماده باشند؛ ايشان نيز فرمان ابوبكر را پاسخ گفتند و مدينه، از مجاهدان آن قبايل پرشد. مرداني از قبايل مسلمان با اسبها و شترهاي زيادي رهسپار مدينه شدند تا تحت فرمان ابوبكر صديق  با از دين برگشتگان بجنگند. به طور مثال فقط چهارصد نفر از قبيله ي جهينه به همراه اسب و ستوران باركش به مدينه رفتند يا عمرو بن مره ي جهني يكصد شتر را به لشكر اسلام تقديم كرد كه ابوبكر صديق آنها را درميان مجاهدان تقسيم نمود.[9]

-        ابوبكرصديق  براي مقابله با آن دسته از مرتداني كه از مدينه دور بودند، نامه هايي به واليان مسلمان نوشت و به آنان دستور داد تا با مرتدان بجنگند. ابوبكر در نامه هايش، عموم مردم را به جنگ با مرتدان فراخواند. به طور مثال به اهل يمن نامه نوشت كه با سپاهيان اسود عنسي كه در يمن سر برآورده بود، بجنگند. نامه ي ابوبكر پيامد مثبتي به دنبال داشت و مسلمانان ايراني مهاجر دريمن(ابناء) به فرماندهي فيروز، برادران عرب و مسلمانشان را در برابر شورشيان از دين برگشته ياري رساندند كه در نتيجه، يمن به تدريج به آغوش اسلام بازگشت.

-        ابوبكر صديق   براي مبارزه با مرتديني از قبيل بني عبس و ذبيان كه در نزديكي مدينه بودند، درنگ نكرد. مدينه، در آن هنگام شرايط بحراني و سختي داشت؛ به همين خاطر ابوبكر صديق  زنان و كودكان را به دژها و مناطق امن انتقال داد تا از حمله ي مرتدان در امان باشند[10]و خودش به همراه ديگر مسلمانان، آماده ي جنگ با اين دسته از مرتدان شد.

شکست و ناكامي مرتدان، در لشکركشي به مدينه :

سه روز پس از بازگشت نمايندگان مرتدان، به قبايل خودشان حمله به مدينه را شروع كردند ابوبكر دسته هاي حفاظتي مدينه را دستور آ ماده باش داد و خودش با دسته اي از مجاهدين براي حمله حركت كردند و بعد از چند روز در گيري پراكنده سپاه اسامه به مدينه بر گشت . ابوبكر او را به جانشيني خود در مدينه گمارد و خودش بامجاهدين براي حمله آماده شد افرادي چون علی بن ابی طالب و صحابه ي بزرگوار ديگر با شركت خود خليفه در جنگ مخالفت كردند ولي ابوبكر مصرانه آماده ي رفتن به جنگ شد در جنگهايي كه اتفاق افتاد قبايل اسد، غطفان، عبس، ذبيان، بكر و اهل ذي قصه شكست خوردند و سپاه اسلام با پيروزي و گرفتن زكات از آنها به مدينه باز گشتند ابزار و راههاي رويارويي با مرتدان، گوناگون بود. كساني كه بر اسلامشان استقامت ورزيدند، در مقابل نزديكان و اقوام از دين برگشته ي خود، از درِ سخن و نصيحت وارد شدند. گام نخست براي رويارويي با مرتدان، گفتماني بود كه از سوي مسلمانان، براي از دين برگشته ها مطرح شد و آنان را از عواقب راهي كه در پيش گرفته بودند، برحذر داشت.

درميان قبايلي كه مرتد شده بودند، افرادي وجود داشتند كه بر اسلامشان ثبات ورزيدند و در هر فرصتي، اقوام خود را به فرجام بدي كه در انتظارشان بود، هشدار دادند تا بلكه دوباره به آغوش اسلام بازگردند. بسياري از دعوتگران مسلمان، مورد تحقير و استهزاي اقوام خود قرار گرفتند و برخي هم از قوم و قبيله ي خود رانده شدند؛ حتي بعضي به شهادت رسيدند. البته دعوت عده اي چون عدي بن حاتم و جارود، مؤثر واقع شد كه درمباحث بعدي بررسي خواهيم كرد. آن دسته از مسلماناني كه در دعوت اقوامشان ناكام شدند، به ساير برادران مسلمانشان پيوستند تا راهكاري مناسب براي رويارويي با مرتدان، انتخاب كنند. دعوت و هشدار مسلمانان به مرتدان در چارچوب گفتمان به نتيجه رسيد و باعث شد تا بسياري از قبايل، به دو دسته ي مسلمان و مرتد تقسيم شوند؛ در اين ميان مي توان به آنچه در بني سليم روي داد، اشاره كرد كه در پي دعوت مسلمانان، بني سليم دو دسته شدند:

-        كساني كه پايبند اسلام ماندند 

-        كساني كه همچنان بر كفر و ارتداد، سرسختي كردند.

به هر حال طوري شد كه مسلمانان و مرتدان قبايل، روياروي هم قرارگرفتند و بر ضد هم شمشير كشيدند. ابناء در يمن، در پي قتل اسود عنسي برآمدند مسعود يا مسروق قيسي، با اشعث بن قيس از در نصيحت وارد شد و او را از ارتداد برحذر داشت كه بحث و گفتگويي طولاني درميان آنها جريان يافت.موضع مسلمانان براي ارشاد اقوام مرتدشان، سبب شد تا بسياري از مرتدها بار ديگر به اسلام بازگردند و بار سنگيني كه بر دوش مجاهدان براي رويارويي با مرتدان بود، سبكتر شود. ابوبكر صديق  براي فروخواباندن فتنه ي ارتداد، با توكل بر خداي متعال، استراتژي خود را بر اين مبنا قرار داد كه قبايل مسلماني را كه در مناطق مختلف شبه جزيره ي عرب پراكنده بودند، به ميدان دعوت مرتدان يا معركه ي جهاد با آنان بكشاند. اين سياست ابوبكر صديق  سبب شد تا افراد و قبايلي كه بر اسلام پايداري كرده بودند، نقشي مهم و اساسي در ريشه كن كردن فتنه ي مرتدان داشته باشند ...[11]

 

 



[1]ابن سعد، الطبقات الكبري،  1/124 و صفوة الصفوة 1/243

[2] ابن الاثیر ، اسد الغابه، 3/318

[3]واقدى،پیشین ، ص 2829

[4] خورشيد احمد فاروق ، تاريخ الردّه، الطبعه الثانية، قاهره، دارالكتاب الاسلامى ، بی تا ، ص 5

[5]ابن کثیر ، البداية والنهايه  ج 9 ص 919

[6] مسلم، شماره ي04؛ ابن کثیر ، همان

[7]
أحمد سعيدسالم ، حروب الردةوبناء الدولة الاسلامية ،مصر ،دار المنار1415 هـ ،ص 193

[8]الخطيب التبريزي، مشكاة المصابيح، المحقق: محمد ناصر الدين الألباني،بیروت ،  المكتب الإسلامي1399 ق، كتاب المناقب، شماره ي -9490  

[9] ، مهدي رزق الله احمد ، الثابتون علي الاسلام أيام فتنة الردة في عهد الخليفةأبي بكر الصديق ، المدینه ، دار طيبة،1996م  ،ص 113

[10] العتوم ، حركة الردة،  ص 135

[11]احمد ،  الثابتون علي الإسلام أيام فتنة الردة،  ص 123


موضوعات مرتبط: آثار ابوحمزه المهاجر هورامی روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : موضع,ابوبکر,برابر,حکومتهای,سکولاریستی,مرتدین, نویسنده : rawshangarana بازدید : 215 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت: 2:14