درسهایی از ترکستان شرقی (232)

ساخت وبلاگ

درسهایی از ترکستان شرقی  (232)

 

(برگرفته از کتاب ارزشمند « روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم»)

به قلم : استاد ابوحمزه المهاجر هورامی

 

بسم الله  و الحمد لله

اما بعد :

اشغال ترکستان [1] توسط چین بزرگترین فاجعه ای بود که  بر ترکستان وارد شد.چینیان در 1174هجری مطابق با 1760 میلادی  ترکستان  شرقی را به اشغال درآوردند.و تعداد مسلمینی که در آن زمان کشته شدند  به یک میلیون نفر رسید.محمد ارکن درکتابش«رنجهای مسلمین ترکمن در ترکستان شرقی» می گوید: کمونیستها  خط عربی را که مسلمانان این منطقه هزار سال از آن استفاده کرده بودند، ملغا کردند و 730هزار کتاب عربی ازجمله نسخه هایی از قرآن کریم را نابود کردند و همه این اعمال زیر شعارهایی انجام شد که امروزه نیز عده ای در بلاد مسلمین آنها را رواج می دهند که عبارتند از؛ مبارزه با عقب ماندگی،یا قطع ارتباط با گذشته، یا  خشکاندن سرچشمه ها یا ترقی خواهی، یا پیوستن به کاروان دولتهای متمدن،و دیگرعناوین فریبنده که نه تنها امت را از عقب ماندگی نجات نداد و منجربه هیچ پیشرفت تکنولوزیک یا سیاسی یا فرهنگی یا اقتصادی نشد بلکه موجب ازدیاد تبعیت ووابستگی به غرب و تبدیل جامعه به بازار مصرف تولیدات آنها شد که جوامع ما را بیش از پیش به نابودی کشاند.

چین اشغالگر زمینهای مسلمین  را  تحت شعار «اصلاح زراعی»مصادره کرده و طی دهه ها، مرحله به مرحله، به  مهاجران چینی که مانند مور وملخ آنها را وارد این منطقه می کند، واگذار کرده است.اشغالگران چینی مکتب خانه های وابسته به مساجد را تعطیل و29هزار مسجد را بستند ومسلمانان  را مجبور می کنند تا فرزندانشان را به مدرسه هایی که  بر الحاد وکافر کردن مسلمین تمرکز دارند وارد کنند. اوقاف را که 20درصد لوازم آموزش مسلمین را تأمین می کرد با مصادره آنها از بین بردند و54000 امام مسجد را دستگیر کرده وداخل پایگاه های نظامی چین مورد شکنجه واعمال شاقه قرار داده وبه نظافت فاضلاب ها وتربیت خوک واداشتد.

مسلمانان درترکستان شرقی در سال 1241هجری مطابق با 1825میلادی برای دو سال ضد اشغالگران چینی  قیام کردند واین  در زمانی بود که جهان اسلام غرق در مشکلاتش با اشغالگران غربی بود. مسلمانان قیام های دیگری را نیز ترتیب دادند من جمله  انقلاب سال1272هجری مطابق با 1855میلادی به رهبری یعقوب بک که 20 سال به طول کشید ومنجر به استقلال ترکستان در 1282ه مطابق با 1865م گردید.

 مسلمانان دست به قیام های سختی علیه چینی ها زدند که مشهورترین آنها قیام «سعید جهانگیر خوجا» در سال 1236 هـ (1820 م ) بود که مدت 8 سال به طول انجامید . در سال 1282 هـ (1865 م) قیام  «یعقوب بک» به وقوع پیوست که مدت 15 سال به طول انجامید و پس از آن مسلمانان توانستند به ترکستان شرقی استقلال ببخشند .

دولتهای بزرگ ونه هیچ دولت دیگری استقلال ترکستان را به رسمیت نشناختند واین امرموجب شد که چین به جنگ با آن واشغال دوباره آن در سال 1292هجری مطابق با1875میلادی جرآت پیدا کرد ودر سال 1350هجری مطابق با 1930میلادی مسلمانان مجددا علیه اشغال چین، قیام کردند.چینیان برای خاموش کردن آتش انقلاب  مسلمین دست به دامان روس شدند ودر 21رجب1352هجری مطابق با 12نوامبر1933میلادی مسلمانان برپایی «جمهوری اسلامی ترکستان شرقی» را اعلان کردند و«خوجانیاز» رییس جمهور این دولت برگزیده شد،اما اتحادچینی روسی این دولت تازه متولد را در 6جمادی الآخره 1356 موافق با آگوست1937میلادی ساقط کرد.

و این اتفاق باردیگر تکرارشد وقتی که  به رهبری علم الدین علی خان در سال 1366هجری مطابق با 1946میلادی ترکستان شرقی به استقلال وخود مختاری دست یافت اما با روی کار آمدن کمونیستها وبه دست گرفتن حکومت اوضاع به نقطه صفر بازگشت. درسالهای مابین 1950 میلادی و1972 میلادی، نیروهای اشغالگر چین 360000 مسلمان را اعدام کردند وبه دنبال آن بیش از  100000مسلمان به دول مجاور مهاجرت کردند. سیاست مقیم سازی وکوچ دادن چینیان به این منطقه از دهه 90 قرن گذشته شدت گرفته است.همچنین چین آزمایشات اتمی را در ترکستان شرقی انجام می دهد به طوریکه تا کنون بیش از 48 آزمایش را دراین منطقه انجام داده که موجب آلوده شدن محیط و  گرفتار شدن صدها هزارنفر به امراض واگیر شده است.

اما این استقلال ترکستان شرقی به رهبری یعقوب بک علاوه بر عدم حمایت دیگر حکام موجود درسرزمینهای مسلمان نشین به دلایل متعدد دیگری کامل نشد، از جمله این دلایل :

-        پیوستن  «یعقوب بک» به خلافت عثمانی و ترس کفار سکولار جهانی از اتحاد فراگیر مسلمین و قدرت یابی مجدد آنها.

-        مطلع شدن روسیه از نامه  ی یعقوب بک  که در آن اقدام به یاری دادن دولت  « قوقان اسلامی » علیه روسها کرده بود.

-        نگرانی انگلیسی ها از نفوذ قیام «یعقوب بک»  در حکومتها سرزمین های مسلمان نشین باقی مانده تحت استعمار انگلیس و تحریک آنها برای حرکت به سمت استقلال و تشکیل دولت اسلامی .

در نتیجه سال 1293 هـ (1876 م) چین بار دیگر و به حمایت روسیه و انگلیس و متحدین آنها به ترکستان شرقی حمله کرد و در سال 1878 آن را کاملاً به اشغال خود در آورد. این حملات منجر به کشتار و نابودی بسیاری از مسلمانان و کوچ آنها از این اقلیم به مناطق مجاور شد.

در سال 1350 هـ (1931 م) قیام بزرگی در ترکستان شرقی علیه تهاجم چین آغاز شد که از علل اصلی وقوع آن، غصب بیشتر اراضی مسلمانان توسط چینی ها و اسکان خانواده های چینی در آن مناطق و باقی گذاشتن تنها بخش کوچکی از این اراضی که مسلمانان استان قمول در آن زندگی می کنند، بود.

بعدها زنی مسلمان در ولایت قمول مورد تجاوز یک رئیس پلیس چینی قرار گرفت. بدنبال این واقعه، مردم دست به تظاهرات زدند و رئیس پلیس و 32 نفر از نگهبانانش را به قتل رساندند. در پی این جریان تظاهرات و شورشهای شدیدی رخ داد و خشم سرتاسر ترکستان شرقی را در بر گرفت تا جایی که مسلمانان در کوهها تحصن کرده و خود را برای مقابله با دشمن چینی آماده  کرده بودند، نیروهای چینی نتوانستند آتش شورشها را خاموش و مردم را سرکوب کنند از این رو ناگزیر از نیروهای روسی کمک خواستند اما در برابر فوران خشم مسلمانان این کار هم نتیجه ای در بر نداشت و در نهایت مسلمانان بر آنها پیروز شدند و بر شهر بجان مسلط شده و توانستند ترفـان  را نیز به تصرف خود در بیاورند سپس به مرکز ترکستان شرقی یعنی اورومجی نزدیک شدند. در مقابل، حکومت سکولار ـ  سوسیالیست روسیه با اعمال فشارهای خود بر مسلمانان توانست آنها را قانع کند تا پستهای سیاسی و نظامی را بین مسلمانان ترکستانی و اشغالگران چینی تقسیم و توزیع کنند بطوریکه حاکم عام از چینها و معاون او از ترکستانی های مسلمان انتخاب شود.

علت وقوع چنین تقسیماتی این بود که مجاهدان بر دو ولایت خٌتن و کاشگر واقع در جنوب ترکستان تحت رهبری محمّد امیر بگرا و ثابت داملا که هدفشان پیاده سازی احکام شریعت بود و انقلاب «جمهوری اسلامی ترکستان شرقی » را اعلام کردند، مسلط گشته بودند.

در این هنگام روسهای سکولار ـ  سوسیالیست و چینی ها تصمیم گرفتند تا بدست یکی از به ظاهر اسلامگراهای سکولار زده  (همچون اخوان الشیاطین کنونی و گروههای مشابه)  ، دولت اسلامی به رهبری یعقوب بگ  را براندازند و به کار آن خاتمه دهند از این رو فردی بنام «خوجنیاز» را متقاعد کردند تا به مخالفت با جمهوری نوپای اسلامی برخیزد  و در نهایت به قدرت آن پایان دهد و در مقابل به او وعده دادند که معاون حاکم نظامی در ترکستان خواهد شد بدین ترتیب روسها و چینی  ها توانستند این جمهوری اسلامی را که حدود 7 ماه از عمر آن می گذشت، بدست «خوجنیاز » از بین ببرند. بعد از آن خوجنیاز «ثابت داملا» را دستگیر و او را به کفار چین تسلیم کرد و «محمد امین بگرا»  از راه کشمیر به افغانستان گریخت و در کابل اقامت گزید و تاریخ ترکستان شرقی معاصر را ثبت و ضبط کرد.

سرانجام ثابت داملا بدست چینی ها بقتل رسید و خوجنیاز به ظاهر اسلامگرا هم حلق آویز شد. این سرنوشت تمام به ظاهر اسلامگراهای خائنی بوده است که پس از اتمام کار همچون دستمال توالت دور ریخته شده اند . تاریخ اندلس و سایر سرزمینهای مسلمان نشین پس از آن تا کنون هم مملوء از تکرار این قماش از خائنین به ظاهر اسلامگرا بوده است . بدین ترتیب اتحاد روسیه سکولار ـ  سوسیالیست و چین توانستند این جمهوری مسلمان را از قدرت براندازند و سپس تمامی اعضای حکومت به همراه دهها هزار نفر از مسلمانان را بدار آویختند. و در پایان روسیه سکولار ـ  سوسیالیست دستاوردهای زیر را کسب کرد

1) حق ابقای ارتش سکولار ـ  سوسیالیست روسیه بعنوان نیرویی ثابت در دو ولایت قمول و اورومجی .
2) افتتاح کنسولگریهای روسیه سکولار ـ  سوسیالیست در برخی از شهرهای ترکستان.

3) حق حفاری و بهره برداری از ثروتهای معدنی و استخدام برخی از روسها در وظایف و پستهای اداری.
حاکم چینی ترکستان شرقی که از طریق حیله ها و ترفندهای متعدد اقدام به جلب همکاری و تعاطف روسهای سکولار ـ  سوسیالیست کرده بود، کمونیستی بود که تعلیمات کمونیستی و اصول اولیه ی آن را در موسکو فراگرفته بود و بدین ترتیب توانست با پذیرش همکاریهای روسیه سکولار ـ  سوسیالیست و جلب نیروهای متخصص نظامی، صفوف ارتش خود را سازماندهی کند و مشکلات نظامی و اداری را از میان بردارد و پس از احقاق این مهم و تثبیت پایه های حکومت خود در کشور، تصمیم گرفت تا خود را از زیر فشار روسها سکولار ـ  سوسیالیست و رفت و آمدهای شدید نظامی آنها خلاص کند زیرا از این می ترسید که روسیه سکولار ـ  سوسیالیست چشم طمع به ترکستان

بدوزد و در نهایت آن را اشغال کند.

در این اثنا، جنگ جهانی دوم و حمله آلمان به روسیه سکولار ـ  سوسیالیست، وسیله ای شد تا حاکم چین به بهانه ی تحت فشار بودن و ترس از اینکه مورد هدف آلمانی ها قرار گیرد، روسها ی سکولار ـ  سوسیالیست را از اراضی خود بیرون کند. بدین ترتیب اقدام به طرد نیروهای روسی و بستن کنسولگریهایی کرد که قبلا آن را برای روسها باز کرده بود.

با پایان جنگ جهانی دوم که به شکست آلمان و هم پیمانانش انجامید، روسیه سکولار ـ  سوسیالیست به فکر انتقام از حاکم چینی ترکستان شرقی افتاد. بنابراین عده ای از متخصصین نظامی را برای کمک به مسلمانان ترکستان و آماده سازی آنها برای رویارویی با چینی ها، روانه این کشور کرد.

در این اثنا مقاوت شدیدی از جانب مسلمانان ترکستانی علیه چینی ها در جریان بود و با مساعدت روسها ، مقاومت به سراسر اراضی ترکستان گسترش یافت.پس از آن قیام دیگری به رهبری عالمی به نام «علی خان طوره»  در سال 1364 هـ (1944 م) آغاز شد و بدنبال آن استقلال ترکستان شرقی را اعلام کرد. اما دستان خیانت روسیه سکولار ـ  سوسیالیست با کمک نیروهای چینی این مرد شجاع را ربودند و بدین ترتیب این استقلال منحل شد.

از جمله پیروان علی خان طوره، «احمد جان قاسم» بود که در ظاهر مسلمان بود اما در باطن کمونیستی بود که در موسکو درس خوانده بود و به ریشه ها و مبادی کمونیستی چنگ می زد. روس های سکولار ـ  سوسیالیست توانستند او را وارد صفوف مسلمانان کنند تا به این شیوه بر نهضت اسلامی احاطه داشته باشند. این شخص جهت  دستگیری و تسلیم «علی خان طوره» به روس های سکولار ـ  سوسیالیست ، با آنها همکاری کرده بود.

 هدف روسیه سکولار ـ  سوسیالیست، صرفاً انتقام از چینی ها بود، نه استقلال ترکستان و این خلاف چیزی بود که علی خان طوره می-خواست و آن تشکیل حکومتی اسلامی و مستقل بود. باقیمانده های این نهضت نیز با قبول صلح با چینی ها، در مقابل اعتراف به حقوق آنها در تشکیل حکومتی ملی و آزاد سازی رهبران در بندشان، در هم شکسته شد.

در سال (1949م) سکولار ـ کمونیستهای چینی، ترکستان شرقی را بطور کامل به اشغال خود در آوردند و نتیجه ی این حمله ی بی رحمانه این بود که تا سال 1979 میلادی حدود 53 میلیون مسلمان به طرق مختلف، قتل و عام شدند.

علی رغم این شکستها و ظلم و ستیز ها، قیام های سخت مسلمانان بر ضد اشغالگری کمونیستهای

ظالم همچنان ادامه یافت و از جمله ی این قیام ها در تاریخ 31 دسامبر سال (1955م) قیامی در شهر خُتَن به پا شد که هدف آن استقلال ترکستان شرقی تحت رهبری«عبدالحمید دام الله و فتح الدین مخدوم» بود و در این قیام هزاران تن از مجاهدان به شهادت رسیدند.

در تاریخ 5 آوریل سال (1990 م) در نتیجه ی یک عملیات جهادی به فرماندهی «ضیاء الدین یوسف» رهبر حزب اسلامی ترکستان شرقی سابق،  در روستای  بارن در شهر  قزلسو که اجرای احکام شریعت اسلامی را طلب میکرد، صدها مجاهد به شهادت رسیدند. بعدها نام این حزب به «حزب اسلامی ترکستانی» تغییر یافت.

ملت مسلمان ترکستان تا به امروز نیز همچنان به مبارزات خود علیه نظام سکولار ـ  کمونیستی ادامه می دهند و پیوسته در پی هویت اسلامی خود هستند.

 

 



[1] مساحتش بالغ بر 640هزارمایل مربع یعنی سه برابر مساحت کشورفرانسه می باشد.

 

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : درسهایی,ترکستان,شرقی, نویسنده : rawshangarana بازدید : 188 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:07