چگونه جهاد را با ضوابط شرعی مضبوط نموده و از هوا و شهوات نفس پاك کرد؟

ساخت وبلاگ

چگونه جهاد را با ضوابط شرعی مضبوط نموده و از هوا و شهوات نفس پاك کرد؟

ارا ئه دهنده :ابو عمر کندزی

مؤلف: شیخ ابوعاصم اردنی
بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند تعالی می*­فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً»‏ نساء ۹۴
«ای كسانی كه ايمان آورده*ايد! هنگامی كه (برای جهاد) در راه خدا گام برداشتید (و خارج شدید) تحقيق كنيد (كه با چه كسانی مي*جنگيد. آيا مسلمانند يا كافر) و به كسی كه به شما سلام كرد (و سلام نشانه پذيرش اسلام است) نگویيد تو مؤمن نيستی و جويای مال دنيای (او) باشيد. (بلكه سلام آنان را بپذيريد و پاسخ گویيد و بدانيد) كه در پيش خدا غنائم فراوانی است، شما پيش از اين، چنين بوديد (و كفر را گردن نهاده بوديد و جنگهای شما تنها انگيزه غارتگری داشت) ولی خداوند بر شما منّت نهاد (و نعمت اسلام را نصيبتان كرد) پس (به شكرانه اين نعمت بزرگ) تحقيق كنيد. بيگمان خداوند از آنچه مي*كنيد باخبر است.»‏
شأن نزول آیه: چوپانی به همراه گوسفندانش از کنار چند نفر از صحابه*­ی پیامبر صلی الله علیه و سلم عبور *­کرد و بدیشان سلام نمود، اما اصحاب گفتند: بر ما سلام مکن بلکه خود را از ما در پناه*­گیر زیرا ما تو را در سلامت و امنیت نخواهیم گذاشت، پس به سویش حمله کرده و وی را به قتل رساندند و گوسفندانش را به نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم آوردند، در چنین شرایطی بود که آیه نازل شد.

در روایتی که امام احمد*­ رحمه الله نقل می*­کند، چنین آمده که آن صحابی، چوپان را بعد از مسلمان شدنش به قتل رسانید بخاطر اینکه بین او و چوپان در دوران جاهلیت مسائل و مشاکلی وجود داشت. و نزد امام ابن*­جریر*­ رحمه الله چنین آمده که چوپان به ایشان سلام نمود که نشانه*­ای برای مسلمان بودن می*­باشد اما به خاطر کدورتی که در دروان جاهلیت بین آنها بود، مردی از ایشان نیزه*­ای را به سوی وی پرتاپ کرد و او را به قتل رسانید.

امام بخاری*­ رحمه الله به صورت معلق از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت می*­کند که ایشان به مقداد فرمودند: «إذا كان رجل مؤمن يخفی إيمانه مع قوم كفار فقتلته، فكذلك كنت تخفی إيمانك بمكة من قبل» یعنی «اگر مرد مؤمني، ايمانش را از کفار، پنهان می­کرد سپس آنرا آشکار ساخت و تو او را به قتل رساندی.! بايد گفت که تو هم قبلا ايمانت را در مکه پنهان می­کردی» و امام بزار*­ رحمه الله چنین نقل می*­کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم بدین سبب مقداد را سرزنش می*­کردکه او به همراه چند نفر از اصحاب در سر*­یه*­ای حضور داشتند، هنگامی به قوم دشمن رسیدند که ایشان پراکنده گشته بودند و در این میان مردی به جای مانده بود که مال فراوانی داشت، آن مرد گفت: أشـهــد أن لا إله إلا الله، اما مقــداد وی را کشت و یکـی از اسباب نـزول این آیه را نیـز این روایـت می*­دانند. [۱]

و ابن*­کثیـر رحمه الله در تفسیـر آیـه*­ی «فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ» می*­فرماید: «یعنی: ـ غنائمی ـ بهتر از آنچه که شما از کالای دنیوی نسبت به آن رغبت نشان دادید، رغبتی که شما را بر آن داشت تا آن فردی را که به شما سلام کرد و ایمانش را به نزد شما آشکار کرد، به قتل برسانید، پس به او توجه نکردید و وی را به ظاهرسازی و تقیه متهم ساختید تا در طلب مال دنیوی (او) باشید.» ا.هـ

در اين آيه و سبب نزول آن عبرت و پند و اندرزی بس عظيم وجود دارد و آن اين است كه خداوند تعالی ما را از اهواء و اميال نفسانی برحذر می­دارد، اميالی كه انسان را به سمت مال و غنيمت و مكاسب دنیوی می*­کشاند، و او را بر آن می*­دارد تا برای رسيدن به خواسته*­هایش هر مانعی را از سر راه برداشته و هر علامت و نشانه*­ای كه مانع كارش شود را بزدايند، بدين طريق انسان را به اهداف آسان سوق می­دهند و رسيدن به اهداف بزرگ، كه طبيعتاً راهی دشوار خواهند داشت را به پیش او صعب العبور جلوه داده و موجب می­شوند تا نفس از انتخاب چنين اهدافی دوری گزيند و پشتوانه*­ی چنين تفكری حظوظ و اميال نفسی انسان است: «فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»

خداوند تعالی ما را از چنين طريقی نهی فرموده و نیز تبيين نموده كه ذات پاك خودش، مسلمين را توفيق داده تا ايمان آورده و دين و عقيده*­شان را اظهار نمايند، اين در حالی است كه امكان دارد برخی از مستضعفان در هر زمانی در اماكن و مناطق مختلفی موجود باشند كه توان اظهار عقيده و ايمانشان را نداشته باشند، همچنين از ترك ديار كفر و پیوست به مسلمانان عاجز باشند، همچنان كه شما نيز چندی پيش چنين حالی داشتيد تا اينكه خداوند تعالی به فضل و كرم خويش چنين منتی بر شما نهاد و شما را عزيز كرد و توان اظهار ايمان را برای شما ايجاد نمود. حال كه چنين است، در تكفير و مباح دانستن اموال و اعراض و ارواح چنين افرادی شتاب نكنيد و به طور كامل روشن كنید كه آيا چنين اشخاصی اهل ايمانند یا كفر .. و رسيدن به اموال و آرزوهای نفسانی موجب اين نشود كه خون و مال ديگران را حلال بدانيد و چنين شخصی را تكفير نماييد، بدانيد كه غنيمت و مال و رزق و روزی نزد خدا بسيار فراوان است و طرق جهاد نيز وافر می­باشند، و خداوند تعالی برآنچه كه هم اكنون انجام می*­دهید و آنچه كه انجام داده*­ايد خبير وآگاه است و هيچ ميل نفسی و هیچ امر پنهانی از وی مخفی و پوشیده نيست.

بدین سان اين تهديد و وعيد از طرف خداوند تعالی بدين خاطر است تا مسلمين و مجاهدين جهاد خود را با ضوابط شرعی مضبوط نموده و جهاد خويش را از هوا و شهوات نفس پاك نمايند.

نفس از قتال و خطراتش كراهيت و ترس دارد و بدين خاطر خداوند تعالی می­فرمايد:
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ» بقره ۲۱۶
«قتال بر شما واجب گشت اما شما از قتال كراهيت داريد، چه بسا امری برای شما كراهيت داشته باشد اما در آن خيری وجود داشته باشد.»

بدين خاطر نفس دوست دارد از قتال دوری گزيند و به غنيمت و مال كه محب نفسند برسد و طبيعتاً اهداف سهل و آسان را نيز بر می­گزيند:

«وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» بقره ۲۱۶
«و چه بسا اموری را دوست داريد و آن امر برای شما شر است و اين بدان خاطر است كه خداوند می­داند و شما نمی­دانيد».

خداوند تعالی حال مؤمنان در ابتدای معركه*­ی بدر را چنين توصيف می­فرمايد: «وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ» انفال ۷
«و دوست داشتيد دسته*­ای نصيب شما شود كه قدرت كمتری داشت.»

خداوند تعالی اين چنين ما را از خفايای نفوسمان آگاه می*­سازد و حب نفس برای دستيابی سهل و آسان به غنيمت كه راهی خالی از سختی و اذيت و خطر است را نمايان می­سازد و همچنين خداوند تعالی كراهيت نفس از قتال و به خطر افتادن جان را توصيف می­نمايد، چرا که او از ما آگاه*­تر است به آن چیزی که برای ما و دینمان نافع*­تر است، «وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» یعنی «و خداوند می­داند و شما نمی­دانيد».

و می*­فرماید: «أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» ملک ۱۴
«مگر كسی كه (مردمان را) مي*آفريند (حال و وضع ايشان را) نمي*داند، و حال اين كه او دقيق و باريك بين بس آگاهی است*؟!»

خداوند تعالی ما را توجيه می­سازد و امری را برای ما و دينمان انتخاب می­كند كه دوست دارد و آن چيزی كه به واسطه*­ی شرع از ما می­خواهد يقيناً اعزاز دين و اوليای دين در آن است و همان امر موجب از بين بردن و اذلال شرك و اهل آن می­شود.

خداوند تعالی می­فرمايد: «وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ * لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» انفال ۷و۸
«و خداوند می­خواست حق را با سخنان خود (كه بيانگر اراده و قدرت پروردگارند. برای مردم) ظاهر و استوار گرداند و كافران را (از سرزمين عرب با پيروزی مؤمنان) ريشه كن كند (لذا شما را با لشكر قريش درگير كرد). تا بدينوسيله حق را (كه اسلام است) پا برجا و باطل را (كه شرك است) تباه گرداند، هر چند كه بزهكاران (كافر و طغيانگر، آن را) نپسندند.»

خلاصه اينكه .. خداوند تعالی خواست تا مجاهدان، جهادی را برگزینند که:
• از هر لحاظ نافع*­ترين امور برای مسلمانان و پاك*­ترين برای دين و دعوتشان است، دعوتی كه پرچم حق را به وضوح و روشنی و به دور از هرگونه شائبه*­ای بالا می­برد، اين در حاليست كه از مهترين اهداف و نتايج جهاد به اثبات رسيدن حق وتمكين اهل آن می­باشد: «وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ» یعنی «خداوند می­خواست حق را با سخنان خود ظاهر و استوار گرداند.» انفال ۷
• جهادی كه شديد*­ترين ضربه را بر شرك و اهلش وارد می­كند، جهادی كه ريشه*­يشان را بركنده و باطلشان را ابطال نموده و شركشان را از بين می­برد ..

و در اين جهاد نيز خير و غنيمت نيز وجود دارد، آن چيزی كه نفس، دوستش می­دارد:

پیامبر صلی الله علیه و سلم می*­فرماید: «الخيل معقود فی نواصيها الخير الی يوم القيامة الاجر و المغنم» [۲]
«بر پیشانی اسبهايی (كه برای جهاد می­روند) خيری تا روز قيامت بسته شده است وآن اجر وغنيمت است.»

حال كه چنين است، شايسته*­ی مجاهدان نيست كه برای دستيابی به غنيمت اهداف خويش را انتخاب كنند، چرا كه آنان با تمسك به اموری كه خداوند تعالی دوست دارد و برايشان اختيار نموده می­توانند به غنائم زيادی نيـز برسند، «فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ» یعنی «پس نـزد خـداونـد مغـانم زيادی وجـود دارد».

خداوند تعالی می­فرمايد: «وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا» فتح ۲۰
«خداوند غنائم زيادی را به شما وعده داده كه نصيبتان می­گردد.»

پس اگر مجاهدان از امر خداوند تعالی پيروی كرده و آنچه را كه خداوند تعالی برايشان دوست دارد عملی نمايند، نتيجتاً دو امر را با هم به دست می­آورند، نصرت دين الله و تثبيت آن و همچنين از بين بردن ريشه*­ی مشركان و نابود ساختن باطلشان، و در ضمن خداوند تعالی با مباح نمودن اموال این دشمنان غليظ و خبیث موجبات شفا و فراخی سینه*­های اهل ايمان را فراهم می­كند.

و خداوند تعالی برای مؤمنان نخستين (در غزوه*­ی احزاب) هر دوی اين امور را فراهم نمود، وآن نيز، هنگامی بود كه مؤمنان آن چيزی را انتخاب كردند كه خداوند تعالی دوست داشت و برايشان انتخاب نموده بود.
خداوند تعالی می­فرمايد:«فَـرِيقـاً تَقْتُـلُونَ وَتَأْسِــرُونَ فَرِيقـاً * وَأَوْرَثَكــُمْ أَرْضَــهُمْ وَدِيَـارَهُمْ وَأَمْــوَالَهُمْ وَأَرْضــاً لَّمْ تَطَــؤُوهَا» احزاب ۲۶و۲۷
«دسته*­ای را كشته و دسته*­ای را به اسارت گرفتيد * و خداوند زمين و ديار و اموال ايشان را به شما رسانيد.»

بنابراين برای مجاهدان جايز نيست كه اهداف كم ارزش را جايگزين اهداف رفيعی نمايند كه خداوند تعالی به آن راضی است ـ گرچه اين اهداف كم ارزش مشروع و جايز باشند ـ چرا كه خداوند تعالی راهی را برگزيده كه نهايت آن راه، احقاق حق و ابطال باطل است و بدين وسيله ريشه*­ی كافران قطع می­گردد.
اين كلام را براساس آيات متقدمه*­ی سوره*­ی انفال بر زبان می­آورم و تفاضل بين امور نيز برای اهل ايمان و غير ايشان نيز معلوم است*­، آنگاه كه مؤمنان برای دستيابی به اموال اهل كفر و شرك كه اهل ايمان را آزار داده بودند تلاش می­نمودند، كه امری مشروع است، اما خداوند تعالی ايشان را به قتال شديد و ضربه*­ی سنگين رهنمود كرد*­، حال وضعيت چطور خواهد شد آنگاه كه مجاهدان، جهاد پاك و نافع برای دين خداوند تعالی و قاطع برای دشمنانش را ترك نموده و به اهدافی بپردازند كه سهل و مشروعند و چه بسا مشتبه و معصومند كما اينكه در بسياری از اوقات روی می­دهد، بدون شك چنين اعمالی مشمول تهديد و وعيد آيات متقدمه*­ی سوره*­ی نساء می­باشند. «إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً» یعنی «خداوند بر آنچه انجام می*­دهید آگاه است» ..

امروز، جوانان زيادی را می­بينيم كه محتاج و تشنه*­ی علم شرعی­اند، كه اهل شرك و بت پرستی را رها نموده و دانسته يا ندانسته با اهل ايمان قتال می­كنند، از قتال با دشمنان دين خودداری می­نمايند چرا كه قتـال با آنان سخت و آزار دهنـده و خطـرناك و خونيـن است و به همين دليـل اهداف سهل را برمی­گزينند، نمی­گويم اكثر افرادی كه در چنين عملياتی مورد هدف هستند، افراد عوامی هستند كه احتمالاً برخی افعال كفری غير صريح وغير ظاهری در آنان باشد و بس، بلكه افرادی مورد هدفند كه مسلمانند و دچار معصيت و گناهند، (اين جوانان) بر چنين مسلمانان فاسقی و بر محل­ها و مغازه­ها و خانه هايشان هجوم برده تا اموالشان را به غنيمت برند و با در دست داشتن كوچك­ترين شبهه اموالشان را مباح می­دانند و در صورت وجود لغزشی آنان را تكفير نموده و هيچ توجه­ی به حال استضعاف امت نداشتـه و توجه ی به شروط و موانع تكفير نمی­كنند، اين را (شـروط و مـوانع تكفير) نيز بـرای افرادی می­گوييم كه لغزش­هايشان كفری بوده و به كفر بيانجامد، در حالی كه افرادی را می­بينيم كه اموال زنان را به خاطر خروج جاهليت مآبشان، مباح دانسته و يا شبهه­ای حول آداب و سلوك ايشان ديده­اند، يا راننده­ای كه برای جا بجا نمودن خمر به مغازه*­ها، اجاره گرفته شده است اما مال وی حلال دانسته شده و از وی سلب می*­شود .. چه بسا افرادی در امانت خيانت نموده و دين و قرض خويش را ادا ننمايد چرا كه مال صاحب دَين را حلال می­دانند آنهم به اين دليل كه وی مخالف تكفير فلان سلطان است يا فلان عالم درباری را تكفير ننموده است!!

پس منتسبان به اين دين تقوای خداوند تعالی را داشته باشند از اينكه جهادشان و يا قتالشان تنها برای جمع كردن اموال باشد آنهم بدون توجه به اينكه آيا اين اموال حلال است يا حرام. و بدانند كه خون مسلمانان و اموالشان و اعراضشان بر يكديگر حرام است اگر چه گنهكار و فاجر باشند. (جان و مال و ناموسشان) به خاطر اسلام و مسلمان بودنشان معصوم است و استحلالشان جايز نيست، در صحيح مسلم از پیامبر صلی الله علیه و سلم روايت شده كه ايشان فرمودند: «من اقتطع حق امرئ مسلم بيمينه فقد أوجب الله له النار وحرم عليه الجنة» فقال رجل: و إن كان شيئا يسيراً يا رسول الله؟ فقال: «و إن قضيباً من أراک»[۳]
«هر كسی كه با (دست) راستش حق مسلمانی را قطع كند خداوند جهنم را بر وی واجب نموده و بهشت را بر وی حرام می­نمايد.» مردی گفت: ای رسول الله، حتی اگر اين حق، كوچك باشد؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «حتی اگر شاخه*­ای از اراك باشد.»

و در صحيح بخاری از پیامبر صلی الله علیه و سلم روايت شده كه فرمودند: «إن رجالا يتخوّضون فی مال الله بغير حق ، فلهم النار يوم القيامة.»[۴]
«مردانی در مال خداوند تعالی به ناحق فرو می­روند كه سهم ايشان در روز قيامت آتش جهنم است.»

و در خطبه*­ی حجةالوداع نيز فرمودند: «إن دماءكم وأموالكم وأعراضكم عليكم حرام كحرمة يومكم هذا فی بلدكم هذا فی شهركم هذا ، وستلقون ربكم فيسألكم عن أعمالكم ، ألا فلا ترجعوا بعدی كفاراً يضرب بعضكم رقاب بعض» [۵]
«براستی­كه خون*­هايتان و اموالتان و اعراضتان بر شما حرام است. حرمتی به مانند حرمت امروز و در چنين ماهی و در چنين سرزميني، و پروردگارتان را ملاقات خواهيد كرد و از اعمالتان پرسيده خواهد شد، هوشيار باشيد بعد از من به سبب زدن گردن يكديگر كافر نشويد.»

و كسی كه عالم به اصول اين دين باشد و نسبت به قواعد آن فقه و آگاهی داشته باشـد، می­داند كه اصل در خون و نفس و ناموس و اموال احتياط است، تا به آنجا كه اگر در مورد حدود، شبهه*­ای وجود داشت، آن حد اجـرا نمی­شـود، و اگـر شبهه*­ای برای امان وجـود داشت آن شـخص مأمون محسوب می­شود، و همچنين درباره*­ی كسی كه اسلامش يا عصمتش يا اهل ذمه بودنش يا امانش ثابت است منع شده كه وی به سبب شك و گمان هدف قرار داده شود .. و همچنين تكفير به سبب احتمالات و گمان و يا ملزومات قول و يا آينده*­اش ممنوع است .. و امثال اين موارد كه برای صيانت و استحكام خون و نفس و اموال اقامه شده است.

همچنين اگر اهل جهاد دوست دارند جهادشان به شيوه*­ای باشد كه خداوند تعالی دوست دارد و بدان راضی است بايد مصلحت اسلام را مقدم دانسته و آن را از اهواء نفس پاك نموده و سياست شرعی را در آن رعايت كرده و برای سمعه و آوازه*­ی جهاد تلاش نمايند و مسائل را فقط در سايه*­ی حلال و حرام بودن آنها و مسلمان و كافر بودن و معاهد و محارب بودن، آن هم به معنای اصطلاحيش طرح ننمايند به طوری كه غير معاهد و مستأمن را مورد هدف قرار داده با وجود اينكه وی از مقاتلين نباشد .. بلكه بركسی كه جهاد و مصالح آن برايش مهم است، واجب است كه قبل از خونريزی و اثخان در زمين به ثمرات عمل و مصالح مترتب برآن توجه داشته باشد و همچنين اگر مفاسدی در پی داشته باشد مورد بررسی قرار گيرد و بين اينها ترجيح داده شود، كما اينكه واجب است كه نيروی خود را بر دشمنان محارب و طاعنين در دين متمركز نموده و از قتل غیرمحاربان اجتناب شود، كسانی كه نسبت به مسلمين دشمنی اظهار ننموده*­اند آنهم در ديار كفر، و حتی اگر دارالإسلامی هم وجود داشت چه بسا آنان از اولين كسانی بودند كه از اهل ذمه محسوب می*­شدند و به مشمولان این آیه نزدیک*­تر بودند، که خداوند تعالی می*­فرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِی الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ»‏ ممتحنه ۸
«خداوند شما را باز نمی­دارد از اينكه نيكی و بخشش بكنيد به كسانی كه به سبب دين با شما نجنگيده*­اند و از شهر و ديارتان شما را بيرون نرانده*­اند.»

بنابراين چه مصلحتی در استهداف چنين افرادی و امثالشان نهفته است، كسانيكه اسلام و اهل آن را محترم می­دانند و در شرائع آن طعن وارد نمی­كنند با وجود اينكه در زير سلطه*­ی اسلام نيستند.

اينها مثال*­ها و توجيهاتی بود كه خواستم به واسطه*­ی آن درك و بصيرت جوانان را وسعت بخشم، بطوریکه در سايه*­ی استضعاف مسلمين و كمبود موارد و امكاناتشان، كما اينكه بارها تكرار كرده*­ايم، دائماً واجب است كه پاك*­ترين راه برای قتال و نافع*­ترين برای دين خداوند تعالی و شديدترين عليه دشمن انتخاب شود .. و اين امر نياز به علم شرعی و بصيرت نسبت به واقع و فقه نسبت به ميزان مصالح و مفاسد دارد، و فهم و عمل كردن ناقصانه در اين مورد و همچنين حركت برخی از افراد به سوی اهداف غير مشروع و يا مضر برای جهاد و سمعه و آوازه*­ی آن و مصالح مسلمانان، قابل توجيه نيست، به ادعای اينكه برای جهاد مسلمانان مال جمع می­كنيم و امثال اين براهین و بهانه*­ها، خداوند تعالی پاك است و غير از پاك، چيزی قبول نمی­كند، و نزد ما مسلمانان، هدف، وسيله را توجيه نمی­كند، بلكه وسائل حكم مقاصد را دارند و به همين خاطر بايد وسائلی برای جهاد به كار گرفته شوند كه پاك و نظيف باشند به مانند پاك بودن جهاد مسلمانان و پاكی دينشان.

پس ای کسانی که برای دین کار می*­کنید! در مورد اين جهاد عظيم تقوای خدا را داشته باشيد .. و دائماً اين سخن عمر بن عبد العزيز*­ رحمه الله را در برابر چشمانتان قراردهيد: «براستی كه خداوند، محمد را هادی مبعوث نمود و او را جابی مبعوث نكرد.» (جابي: كسی كه مال جمع می­كند.)
………………………………..

۱- رجوع کنید به تفسیر ابن کثیر جلد ۱ ـ صفحه ۶۶۷ (دارالفکر)
۲- صحیح بخاری ـ باب ۸ ـ صفحه ۱۱۳۵ ـ شماره ۲۹۵۱
۳- اراك: درختی كه با چوب آن مسواك كنند. صحیح مسلم ـ باب ۶۳ ـ صفحه ۸۵ ـ شماره ۳۷۰
۴- صحیح بخاری ـ باب ۷ ـ صفحه ۱۲۵ ـ شماره ۳۱۱۸
۵- متفق علیه

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1396 ساعت: 4:19