دین سکولاریسم و ادعای دروغین آزادی اندیشه و بیان و احترام به رای مخالف

ساخت وبلاگ

دین سکولاریسم و ادعای دروغین آزادی اندیشه و بیان و احترام به رای مخالف

ارائه دهنده :  عبدالرحیم هورامی[دانشجوی عمران ]

یکی از ادعاهای همیشگی سکولارها(افرادی که از احکام دین فاصله گرفته اند) این است که دینداری باعث نوعی فاشیسم میشود و باعث سرکوب اندیشه های مخالفین میگردد. البته دروغ بودن این سخن را هر کس با اسلام آشنایی داشته باشد، میتواند بفهمد. اسلام نه تنها با نظر مخالف دشمنی ندارد، بلکه از آن استقبال میکند، …اسلام، از مخالفین دعوت میکند که بیایند و با علمای اسلام به مناظره بپردازند. در واقع این مخالفین هستند که جرأت مناظره ندارند، کشیشهای مسیحی، موبدهای زرتشتی و … حاضر به برگزاری چنین مناظراتی با علمای اسلام، نیستند. اسلام به هر کسی حق میدهد که در این دنیا اندیشۀ خودش را داشته باشد، ولی آنچه اسلام مانع از آن میشود، این است که نامسلمانان به میان عوام بروند و عوام را با استدلالات خودشان بفریبند. این کاری است که تبشیرگران مسیحیت و تبلیغگران سکولاریسم به واقع انجام میدهند، یعنی با افراد ناآگاه ساعتها بحث میکنند ولی با افراد آگاه حاضر به بحث نیستند و این همان چیزی است که اسلام با آن مبارزه میکند، یعنی نشر سفسطه های خودشان بین افراد عوام و ناآگاه که دانش کافی برای پاسخ به شبهات آنها را ندارند.

پس اسلام به هیچوجه فاشیسم و سرکوب مخالف را تجویز نکرده است، بلکه برعکس آنرا محکوم میکند، به شرط اینکه فرد مخالف نظراتش را در مناظراتی با حضور علمای اسلام مطرح کند تا اگر سفسطه کرد دانشمندان اسلام بتوانند پاسخشان را بدهند. با گشت و گذاری درسایتها وکانالهای ماهواره ای  میتوانید کوهی از عوامفریبیهای نامسلمانان را که به خورد جوانان میدهند، ملاحظه کنید.

حال که پوچ بودن ادعای سکولاریسم اقلاً در مورد اسلام به اثبات رسید، نوبت به خود سکولاریسم میرسد تا در بوتۀ آزمایش قرار بگیرد و میزان تحمل مخالف را از سوی خودش نشان بدهد. آیا شما تا به حال سکولارها را دیده اید؟ آیا احساس میکنید آنها قادر به تحمّل مخالفین خویش هستند؟ بنده به عنوان کسی که ساعتها با سکولارها بحث کرده ام، میگویم که آنها نه تنها به مخالفین، بلکه حتی به مقدّسات مخالفینشان هم احترام نمیگذارند. لازمۀ هر بحث این است که اقلاً در حین بحث انسان به نظرات مخالفینش احترام بگذارد، به او توهین نکند، او را تهی مغز نخواند و از همه بالاتر به مقدّساتش احترام بگذارد. مثلاً اگر ما با یک نامسلمان بحث کنیم و او به پیامبری اعتقاد داشته باشد که از دید ما پیامبر واقعی نیست، لازمۀ بحث و گفتگو و حتی معاشرتهای عادی با او، این است که ما به پیامبر او توهین نکنیم، حتی اگر از دید ما پیامبر نباشد. اسلام به عنوان یک مکتب متعالی این امر را بر ما واجب میداند و ما را حتی از فحاشی به بتهای کفّار منع میفرماید(انعام:۱۰۸) و ما را از تمسخر گروههای دیگر بازمیدارد(حجرات:۱۱) و از این بالاتر از ما میخواهد که در بحث با مخالفین امنیت بحث را برای مخالف به وجود بیاوریم و بعد از اتمام بحث نیز با امنیت مخالف را به جایی که از آن آمده است، بازگردانیم(توبه:۶). اسلام، این دین جاودانه که برخی آنرا متعلّق به ۱۴۰۰ سال پیش و اعراب بیابانگرد میدانند، با این اندیشۀ مترقی با مخالفین روبرو میشود، ولی سکولاریسم که خود را یک اندیشۀ مدرن میداند(هر چند اینطور نیست و اندیشه های مذهبگریز همواره در طول تاریخ وجود داشتند)، قادر به تحمل مخالفینش نیست و به مقدّسات مخالفینش دشنام میدهد. سکولارها، در بحث و گفتگو، در زندگی روزمرّه و در کتابها و مقالاتشان به مقدّسات مؤمنین فحاشی میکنند.

برای مثال در غرب که قدرت در دست سکولارهاست، آنها که بیشتر مخاطبینشان هم مسیحی هستند، در کتابها، در مقالات، در سخنرانیها و در فیلمهایشان به شدّت به مقدّسات مسیحیان توهین میکنند، که البته وقتی بحث به توهین به حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) میکشد، به مقدّسات مسلمین هم توهین میشود. این افراد بیشرم در نوشتجاتشان حضرت مریم(س) را به باد توهینهای رکیک میگیرند و در فیلمهای سینمایی پا را فراتر مینهند و توهینات را افزایش میدهند. در یکی از فیلمهای سینمایی، حضرت عیسی(ع) را در حال رابطۀ جنسی با یک زن نشان میدهند و در فیلم دیگری او را همجنسگرا نشان میدهند. چند سال پیش اگر یادتان باشد، چند کاریکاتور از حضرت محمّد(ص) نشر پیدا کرد که با اعتراض شدید مسلمانان روبرو شد. در آن زمان برای من سؤال پیش آمد که آیا از حضرت عیسی(ع) هم کاریکاتوری کشیده اند یا خیر؟ و پاسخ مثبت بود و اتفاقاً کاریکاتورهای توهین آمیزتری از آن حضرت کشیده شده است؛ جالب اینکه مسیحیان در برابر این همه اهانت که به مقدّسترین مقدّساتشان میشود، یک ذره غیرت به خرج نمیدهند که هیچ، حتی وقتی مسلمانان دهان به اعتراض میگشایند و تظاهرات میکنند، مسلمین را وحشی مینامند!! البته وقتی مسیحیان حاضر هستند برای مبارزه با اسلام دست در دست سکولارها و بیخداها بگذارند، جای تعجّبی نیست!

پس آشکار است که سکولارها فقط یک نوع آزادی فیزیکی را برای فرد قائل هستند و نه چیزی دیگر. یعنی آنها که خود ایمان را کنار گذاشته اند، معتقدند نباید به زور کسی را از دینش بازگرداند، ولی خب آزار روحی، تمسخر، اهانت به مقدّسات و … از دیدگاه آنها هیچ ایرادی ندارد. در واقع سکولارها با شکنجۀ جسمی مخالفند ولی شکنجۀ روحی را تجویز میکنند. برای یک انسان چیزی به اندازۀ اینکه بخاطر عقایدش مورد تمسخر قرار بگیرد و همچنین به مقدّساتش توهین شود، آزاردهنده نیست. سکولارها که میدانند شکنجۀ جسمی حیثیتشان را میبرد، راهی فریبکارانه را پیش میگیرند و از راه آزار روحی فرد وارد میشوند، مدام به او توهین میکنند، تمسخرش میکنند، او را به نداشتن عقل و خرد محکوم میکنند، سخنانش را جاهلانه میخوانند و مقدّساتش را به باد اهانت میگیرند، تا به این شکل او را از داشتن این اندیشه باز دارند. اینجا برتری اسلام بر سکولاریسم آشکار میشود که اسلام نه به ما حق میدهند که کسی را به زور از عقیده اش بازگردانیم و نه به ما حق میدهد که او را تمسخر و به عقایدش توهین کنیم(البته اگر برخی مسلمانان به این دستور عمل نمیکنند این ایرادِ اسلام نیست، اسلام راه حق را نشان میدهد، پیمودن این راه به عهدۀ خودمان است). البته دشمنان اسلام که در دروغپردازی پیرامون اسلام استاد هستند، ادعا میکنند اسلام کشتن نامسلمانان را تجویز کرده است(!!) که اگر نخواهیم در پاسخ این ادعا بگوییم «جواب ابلهان خاموشی است»، باید بگوییم: اگر دین ندارید، شرف داشته باشید و اینگونه دروغ نگویید. البته وقتی این افراد ترجمه ها و تفسیرهای خاص خود از قرآن(!!) را دارند، که در آن ناگهان دستور به جنگیدن با کفّاری که پیمان خود را میشکنند، تبدیل به کشتار کلّ کفّار میشود، جای تعجّبی نیست که این خردفروختگان چنین نظراتی در مورد اسلام داشته باشند.

شما اگر در اینترنت گشتی بزنید با خیل افرادی روبرو میشوید که ادعا میکنند دینی ندارند، و همین افراد حاضر نیستند به عقاید اسلامی احترام بگذارند. این افراد حتی گاهی وقاحت را تا جایی میرسانند که به حضرت زهرا نیز جدا از توهیناتشان به حضرت محمّد و ائمه توهین میکنند. قرآن را به تمسخر میکشند و… این عمل این افراد، به راستی فاصله گرفتن از انسانیت است. این افراد اگر میتوانستند دمی بیندیشند متوجه میشدند که همانطور که اگر کسی به پدر و مادر و عزیزانشان توهین کند، برایشان از شکنجه شدن بدتر است، برای مسلمانان نیز اینکه به مقدّساتشان اهانت کنند از شکنجه بدتر است. پس کاری که این افراد میکنند از شکنجه بدتر است.

در سطح جامعۀ ما نیز سکولارها که از عواقب توهین کردن میترسند، راه دیگری را پیش میگیرند، و سعی میکنند باز به شکلی ناجوانمردانه با مظاهر دینداری بستیزند. در سطح جامعه نیز هر عمل دیندارانه را خرافاتی بودن و عقب ماندگی تلقی میکنند، دینداران را متظاهر معرفی میکنند و در تمسخر کسانی که ظاهر مذهبی دارند، تلاش وافر نشان میدهند. بارها شده که دخترهایی میگویند دوست دارند باحجاب باشند، ولی این افراد سکولار و غیرمذهبی آنقدر تمسخرشان میکنند که مجبور میشوند حجابشان را کمتر کنند(البته کسانی که بخاطر تمسخر دیگران دست از آنچه درست بودنش ایمان دارند برمیدارند، نشان میدهند که ایمان محکمی ندارند). همچنین بارها شده است که با فردی در جامعه بخاطر ظاهر مذهبی برخورد ناصحیح میشود. البته سکولارها و غیرمذهبیها معمولاً بهانه میگیرند که این رفتارشان بخاطر حکومت ایران است، ولی این فقط یک بهانه است، همفکران این افراد در غرب که قرنهاست که هیچگونه حکومت دینی را بالای سر خود ندارند نیز مثل همین افراد دینداران را به تمسخر میکشند. بدبختانه سکولارها آنقدر شجاعت ندارند که بگویند درد اصلیشان حکومت، و آزادی اندیشه و این مسائل نیست. درد سکولارها این است که میخواهند تمام امتیازهای انسانی را کنار بگذارند و درست مثل یک حیوان هر وقت دلشان خواست به شهوات جنسی بپردازند و هر وقت دلشان خواست، بخورند؛ آنچه مانع این غرائز این افراد است، دین است، پس اینها با هر چه دین و هر چه دیندار است، مشکل دارند. جرم دین این است که میگوید شما انسان هستید و نباید خوردن و خوابیدنتان و روابط جنسیتان مثل حیوانات افسارگسیخته باشد، ولی خب گویا شکم و زیرشکم سکولارها خیلی بهتر از مغزشان فعالیت میکند. البته از آنجا که افرادی فریبکار هستند، بحث خردگرایی و مبارزه با خرافات را پیش میکشند، حال آنکه دین خدا، خود برای نابودی خرافات و تشویق بشر به خرد و اندیشه آمده است.

امّا پاسخ سکولارها به اینکه پتّۀ آنها روی آب بریزد و مشخص شود فقط برای شکم و زیرشکمشان است که با اسلام مبارزه میکنند چیست؟ این است با وقاحت سعی میکنند بگویند خود مسلمانان فقط به شکم و زیرشکمشان فکر میکنند!! این کار سکولارها درست مثل کار قاتلی است که شاهدِ قتل را قاتل میخواند، تا از شهادت او علیه خودش نجات یابد. بحمدالله ما مسلمان هستیم و بهتر از این افراد سکولار میتوانیم بفهمیم چقدر به شکم و زیر شکم فکر میکنیم، و از روی مقالات و کتابها و فیلمهای غربیهای سکولار نیز میتوانیم بفهمیم شهوت شکمی و زیرشکمی چقدر برای این افراد اهمیت دارد. این ادعای پوچشان وقتی در هم میشکند که از آنها بپرسیم: اگر اسلام هم به شکم و زیر شکم تشویق میکند، پس چرا شما آنرا رها کردید و رفتید؟ شما که تمام تفریحاتتان در همین دو موضع بدنتان خلاصه میشود و مغزتان هم فقط برای توجیه این تفریحات و کوبیدن مخالفینتان کار میکند، بنا به ادعای خودتان میتوانستید در اسلام نیز اینها را بیابید، پس چه شد که دین را کنار گذاشتید؟ در واقع این افراد اگر یک ذره خرد در کارشان بود، دمی از خود میپرسیدند: «پس چرا مسلمانان را بخاطر اینکه مثل ما شراب نمیخورند و همچون ما به انواع روابط جنسی از انسان و حیوان گرفته تا عروسکهای جنسی تولید غرب نمیپردازند، عقب مانده و اُمُّل مینامیم؟!» آری اینها خودشان را فریب میدهند، وگرنه خود میدانند که شهوترانی در دینداران قابل مقایسه با شهوترانی در بیدینها نیست. البته در بین دینداران نیز افراد فاسق و حتی منافق پیدا میشوند و دست به گناه میزنند ولی مهم این است که اندیشۀ دینداری پاکدامنی، انسانیت و قانونمندی غرایز را تجویز میکند. سکولارها اگر قصد داشتند ببینند، حتماً میدیدند که بیشتر جرمها و جنایتهای دنیا بخاطر کنترل نشدن انواع غرایز انسانی است: شکمپرستی و پولدوستی، شهوترانی، ریاست طلبی و… مضحک اینکه سعی میکنند بگویند جنگهای تاریخ بخاطر دین بوده است!!! ولی اگر چشمانشان را باز کنند میبینند که در این جنگها، همانطور که آزادی برای سکولارها بهانه است، دین برای پادشاهان بهانه بوده است و آنها بیشتر بخاطر شهوترانی و ریاست طلبی خود بوده است که دست به جنگ میزدند تا سرزمینهای بیشتری را زیر سلطه داشته باشند.

آری سکولاریسم یک اندیشۀ فریبکار است. درست مثل انگلیس استعمارگر دیروز و آمریکای امروز، سعی میکند مستقیم حمله نکند، بلکه فریبکارانه، با سیاست و بازی کردن با الفاظ، هدف غیرمستقیم خود را که همانا رسیدن به تمام لذایذ حیوانی است، به چنگ بیاورند. انگلیس و آمریکا نیز دم از تلاش برای یاری ملّتها میزنند و بعد که از این راه وارد شدند استثمارشان میکنند و دار و ندارشان را بالا میکشند. بدبختانه سکولاریسم مانند یک بیماری ویروسی واگیردار به شدت در جهان در حال نشر است و پشه های حامل آن نیز وزوزکنان در سراسرایران  ایران زمین و به خصوص غرب ایران زمین در حال گشت زدن هستند. این بیماری از آنجا که قوای شهوت و لذّت انسان را بیدار میکند و توهّم ارضای نیازهای بشری را ایجاد مینماید، به درستی از سوی مردم شناخته نمیشود. برماست تا بیدار باشیم و مردم را از این ویروس که برای اندیشه بدتر از ویروس اچ.آی.وی برای بدن است، آگاه کنیم و نگذاریم که به دام این ویروس بیفتند و برای درمان بیماران، اندیشه کنیم. یادمان باشد نتایج و عوارض سکولاریسم در حوزۀ اندیشه، درست مثل نتایج و عوارض استعمار در حوزۀ سیاست و درست مثل نتایج و عوارض اعتیاد به مواد مخدّر در بدن است: انسانها را سست میکند، با گرفتن ایمان هدف را از در زندگیشان حذف میکند(هر چند سکولارها همیشه به دروغ سعی میکنند زندگی خود را هدفمند جلوه دهند) و از همه بالاتر آنها را جهت استعمار نو آماده میکند و از همه بدتر آخرت مردم را به باد فنا میدهد.

یادمان باشد سکولارها با ابزارهایی چون تمسخر، توهین به خودمان و مقدّساتمان، تحقیر کردنمان و با انگهایی چون عقب مانده، خشک مقدّس، متحجّر، اُمُّل، چماقدار، طالبان، ساندیس-خور(!) و غیره، سعی در تضعیف روحی ما دارند، یادمان باشد نباید در برابرشان کوتاه بیاییم، زیرا آنها چیزی جز ایمان ما را هدف نمیگیرند، قرآن چه نیکو میفرماید: آنها از ما راضی نمیشوند تا زمانی که پیرویِ آیین آنان باشیم.(بقره:۱۲۰) البته قرآن این را در مورد یهود و نصارا میفرماید و خب سکولاریستها هستند که امروز در کنار آنها چنین انتظاری را از ما دارند!

در پایان: ای مسلمان، ای نوجوانان و جوانان مسلمان، ای میانسالان مسلمان، و ای سالمندان مسلمان، ای برادران و خواهران، بیایید در برابر این هجوم که از سوی غرب و غربزدگان است، با هم متّحد شویم.

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 226 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 13:29