سناريو و بحران هويتي سرگشتگان جدا شده از دولت و حکومت اسلامی(3) (377)

ساخت وبلاگ

 

سناريو و بحران هويتي  سرگشتگان جدا شده از دولت و حکومت اسلامی(3)  (377)

 

 

(برگرفته از کتاب ارزشمند « روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم»)

به قلم : استاد مجاهد ابوحمزه المهاجر هورامی

 

بسم الله  و الحمد لله

اما بعد :

 

  • ·       جريان بنيادين جهاد عليه سكولاريسم بر اساس واقعيتهاي ما  شكل گرفته است

جامعه، برخلاف وراجها و تئوری پردازهای بی کار و جهادي هاي كتابخانه اي، با صرف مطالعه و دور بودن از ميدانهاي عيني زندگي و جنگ مسلحانه، به حقانیت و مطلوبیت برنامه ها، شخصيتها ، انقلاب و جنگ مسلحانه نمی رسد، بلكه جامعه به صورت فراگير در تجربه اش، در تحولات ناشی از برخورد حركتهاي اصلاحي و انقلابي  و افقهايي كه هريك ترسيم نموده اند ، به این نتیجه می رسد.

 کما اینکه در این مورد مشخص ، در جبهه ي كفار اشغالگر خارجي و مرتدين محلي قرار گرفتن و هم مسير شدن علماي كتابخانه اي  و بسياري از سازمانها و جماعتهاي مسلح جهادي و  شکست و رودست خوردن اخوان المفلسين از بازيهاي رايج سكولاريستها در مصر، این آموزش تجربی را به جامعه داد .عده اي  از جوانان خام و فريب خورده ي طرفدار سكولاريسم و انبوهي از منافقين [1]كه جو تبليغاتي رسانه هاي كفار سكولار جهاني و مرتدين و منافقين محلي آنها را گرفته است ، بر اين باورند كه  تحليل ما از واقعيات جامعه ، كه فارغ از تبليغات رايج بوده و اعلام مي دارد كه جامعه در دو دهه ي گذشته ( از دهه 70  ) به اين سو  به سمت  گرايش به قانون شريعت الله چرخيده است و شكوايه هاي مردم از بعضي از جريانات اسلامي است و نه قانون شريعت الله ،  تحليلي مشاهده گر و تفسير گرا است .

اينهمه غوغاسالاري بر عليه ما براي چيست ؟ چون ما از واقعيتي همچون وجود عینی دولت و نظام اسلامی ، ازدياد و ضخيم شدن روز افزون جماعتهاي مختلف اسلامي ، گرايش عمومي مسلمین به عبادات مختلف اسلامي  و ضعيف شدن تمايل به همكاري با گروهكهاي سكولار و مرتد در ميان مردم صحبت كرده ايم .

در گذشته زماني كه ما اولين بار اعلام كرديم كه جامعه آشكارا در حال چرخيدن به سمت قانون شريعت الله است بيشتر يك حكم تحليلي بود ،  كه در همان زمان ، غوغاسالاري رسانه اي  و مستند سازي شبكه هاي سكولاريستهاي مرتد و منافقين و منحرفين محلي قصد داشتند جلو قهري توالي فصول و آمدن صبح اميد را انكار كنند، اما  واقعيات آن زمان و اتفاقات سرزمينهاي مسلمان نشين تا كنون بیشتر و بیشتر بر این تحلیل مهر تایید گذاشته است. یعنی روند واقعی سرزمين ما و سايرسرزمينهاي مسلمان نشين برعکس آن چیزی است که سكولاريستهاي كافر جهاني و مرتدين و منافقين و منحرفين داخلي ادعا می کنند.

در اينجا به عنوان مثال ، در میان یکی از جریانات شریعت گرای اهل سنت ، مشكل به بن بست رسيدن تئوريك و پراكتيكي سكولاريستهاي مرتد محلي و منافقين به ظاهر اسلامگرا و طرفداران گمراه آنها نيست ،  بلكه مشكل اساسي بر سر پيدايش جريان انحرافي در دل سازمان القاعده به عنوان يك آنتي تز خطر ناك و انحرافي است كه پس از مرگ اسامه بن لادن وفرو ريختن امارت اسلامي طالبان  و درنهايت با پيدايش خيمه شب بازي بهارعربي  و تز انقلابات مخملين زمينه ي ابراز وجود پيدا كرد .

بعد از مرگ اسامه بن لادن بحثهاي گرم درون گروهي وسيعي بين امراء و حتي اعضاي هيئت شرعي بين طرفداران جهاد مسلحانه به شيوه ي انقلابي و بدون سازش با سكولاريستهاي كافر جهاني و مرتدين محلي  و كساني كه با انگ تند رو و در نهايت خوارج بودن هرگونه اشاره اي به مشي انقلابي و سازش ناپذير شريعت گرايان را مي كوبيدند و رد مي كردند  در گرفت ،  به گونه اي كه يكي از مفتيان موريتانيايي القاعده با در پيش گرفتن چنين مشي آلوده اي از سازمان كناره گيري نموده و به دامان حكومت سکولار و دست نشانده ی سرزمين خود خزيد .

 از اين به بعد علماي كتابخانه اي  ساكن در سرزمين هاي دارالکفری چون انگليس ، كانادا و اردن و غيره به صورت جهشي  در جايگاه مفتي يان القاعده قرار گرفتند . مصيبت بزرگ و چرخش القاعده ي مخالف آمريكا به القاعده ي همسو با سياستهاي آمريكا  و القاعده ي مخالف با جنگهاي مذهبي به القاعده ي مروج جنگهاي مذهبي  و القاعده ي وحدت گرا به القاعده ي تفرقه گرا و تجزيه طلب از همين جا شروع شد . 

اين القاعده ي دومي كه به رهبري ايمن الظواهري از درون القاعده ي اسامه بن لادن توليد شده بود ، اندك اندك مراجعي در انگليس چون هاني السباعي و ابوبصير و غيره پيدا كرد كه عملاً هم نان انگليس و غيره را مي خوردند هم مفتي و رهبران فكري القاعده اي شده بودند كه ادعا مي كرد كه دشمن انگليس و متحدین انگلیس است و هر جا انگليسي و غيره بيابد مي كشد و.... پازل مضحك و شرم آوري شده است ، هم شريك دزد بودند هم رفيق قافله  .

همين طيف از مفتيان آرام آرام و به صورت تدريجي لوله هاي اسلحه ي القاعده ي تازه توليد شده را به سمت مخالفين آمريكا و انگليس هدايت كردند . كاري كه ميلياردها دلار آمريكايي و هزاران جاسوس سي آي اي و غيره و ميليونها مزدور و مرتد محلي نتوانسته بودند با چنين ظرافتي آن را به سرانجام برسانند اين علماي سوء و مفتيان ساكن دارالحرب با كمترين هزينه ها انجامش دادند .

پس اين يك گفتمان درونگروهي سالم و اختلافي مشروع با مركزيت رهبري واحد وعمل واحد نبود ، بلكه مبارزه اي نظري وعقيدتي حساب شده اي بود كه هر طرف تحليها، اهداف و منافع  دور و نزديك، چشم اندازها و منهج خاص خود را داشت . در اينجا منهجي كه از سالها قبل و در جهاد با روسها، به صورت تدريجي، از دل رفرميستهاي التقاطي و مبارزيني كه اسلحه راهنماي سياستهايشان گشته بود ، خود را خلاص كرده بود  ؛ دوباره  از درون  دچار همان بيماري رايج و قديمي مي گردد .

در تبيين و شناخت اين دو منهج مساله اینست که به کدام واقعیت رجوع میکنید، و چه وزن و جایگاهی در تبیین خود به واقعیات شرعي بر فهم امامان صالح اين امت و انطباق آن بر وضع موجود می دهید. جريان الظواهری، السباعي، ابوبصير، ابوقتاده و ديگران بدنبال خط  هم مسير شدن با جريانات همسو با آمريكا و ناتو ، رسیدن به قدرت  از طريق اتحاد با اين جريانات و كسب قدرت حكومتي به سبك انقلاب مخملين ، رسميت دادن به ناسيوناليسم محلي و مرزهاي سايكس و بيكو و درواقع حل نمودن مسائل ملي هر سرزميني توسط خود آن ملت بدون مشاركت و ياري ساير مسلمين و در نهایت اتحاد حکومتهای حاکم بر سرزمینهای سنی نشین در جنگ مذهبی با شیعیان و اهل سنت انقلابی مي باشند ؛ در حالي كه تمام كفار جهاني ، مرتدين و منافقين محلي بر عليه آنها با هم متحد شده اند  و اين تجزيه و جدا نمودن صف مسلمين و ایجاد جنگ داخلی میان آنها يكي از اهداف نزديك تمام دشمنان آنهاست كه این گردانهای داوطلب و مجانی جنگ روانی به همين راحتي آن را بدون كمترين هزينه و حقوقی برآورد مي كنند .

در پيش گرفتن چنين مسيري باعث گرديد كه موقعیت منهج التقاطي و مشوش مورد پسند دشمنان قانون شريعت الله و شخصیتهای مروج اين منهج آلوده  ، كه در انگليس و ساير سرزمينهاي دارالحرب ساكن و مقيم بودند ،  در رسانه ها و جامعه  برجسته گردد .

امروزه  ، هم ما و هم  ماجراجويان گروه جولاني كشتار مسلمين توسط كفار سكولار جهاني و مرتدين محلي و تصفيه هاي هدفمند گروه جولاني بر اثر معاملات آمريكا و روسيه  و به نحوي ايزوله  و ذوب شدن گروه جولاني و در بسياري موارد تنزلات غير شرعي آن براي مجريان جنگهاي نيابتي را مي بينيم ؛ آنها چنين اتفاقاتي را دليل اثبات برحق بودن خود و تزهايشان قلمداد میکنند  و ما با مراجعه به منهج روشن قانون شريعت الله و تطبيق آن بر وضع موجود ،  آنها را ابزارهايي مي بينيم كه در راستاي اهداف دشمنان قانون شريعت الله به بازي گرفته شده اند و در اين بازي بازنده اي اصلي آنها هستند نه كفار اشغالگر خارجي و مرتدين محلي .

نه ما و نه ماجراجويان جدا شده از جريان وحدتگرا صرفا از مشاهده این واقعیات عيني به این نتایج نرسیده ایم.  منهج ، استراتژی و تاكتيكهاي ما، مانند هر حزب ، جريان  و نیروی مبارزاتي ای، تنها از واقعیات روزمره نشات نمی گیرند؛ بلكه منهج ثابت و غير قابل قضاوت است ، اما استراتژيها و تاكتيكهاي دور و نزديك با واقعیات رد و یا تایید می شوند. به همین دليل هر کس به سراغ  آن واقعیاتی میرود که با منهج و تحلیلش خوانائی داشته باشد.

 به عنوان مثال يك سكولار كمونيست يا ليبرال ، طبق جهانبيني كه دارد ، در سير مبارزاتي خود داراي اصول و منهجي است كه ثابت و غير قابل تغيير بوده  و به خاطر چشم و ابروي يك شريعت گرا از آن كوتاه نمي آيد و تاكتيكهاي مبارزاتي اش را نيز بر همين اصول ثابت سكولاريستي قرار مي دهد  ، يك مسلمان شريعت گرا نيز به همين ترتيب داراي اصول و منهجي است كه اسكلت روابط خارجي و داخلي او را با انسانهاي مسلمان ، كافر و مرتد مشخص نموده و تمام استراتژيها و تاكتيكهاي دور و نزديك خود را تابع منهج خود مي گرداند .

در اين پروسه ي مبارزاتي خيلي طبيعي است كه يك سكولار از مذهب به عنوان يك ابزار و وسيله جهت تخدير و بسيج افكار عمومي و مخالفت با شريعت گرايان سود جويد  و هرگز اجازه ندهد جامعه به سمت و سويي حركت كند كه  قوانين ديني و مذهبي اسلام جايگزين قوانين دین سکولاریسم شوند ، وطبيعي تر از آن اين است كه يك مسلمان با ابراز ولاء و براء و كفر به طاغوت از چنين جنگهاي مذهبي كه حكم تله دارد پرهيز نموده و در هيچ جنگي كه كفار و مرتدين را بر عليه مسلمين ياري مي رساند شرکت ننموده و دوري و اجتناب كند و در عوض ، سعي نمايد با  تمام فرق و مذاهب اسلامی و حتی با مشركين اهل كتاب و شبهه اهل كتاب  جبهه ي واحدي را تحت رهبريت خود بر عليه جنايات سكولاريستهاي جهاني و محلي تشكيل دهند .

حالا بايد ديد كه گروههاي ماجراجويي كه  - خواسته يا ناخواسته -  به نام دين و اسلام ، در مسيراهداف و صف كفار اشغالگر خارجي و مرتدين محلي بر عليه مسلمين قرار گرفته اند ، در كجا دچار انحراف شده اند ؟ آيا انحراف آنها در تاكتيك و تحليل اشتباه از وضع موجود است يا در منهج و استراتژي ؟

براي اينكه روشن شود كه مشكل از كجاست  به خواننده توصيه مي كنم به فتواهاي امثال ابوبصير ، ابوقتاده ،  مقدسي  و سخن پراكني هاي امثال السباعي و الظواهري در ايجاد جنگ داخلي ميان مسلمين  و در نهايت به تركيب احزاب و گروههايي توجه داشته باشند كه  مريدان اينها  بر عليه مسلمين با آنها متحد و هم پيمان گشته است .

در اين اتحادهايي كه با گروههاي كمونيست و ملحدي چون حزب كارگران اوجالان pkk و سكولار ليبرالهايي چون ارتش آزاد و همكاري كردن با كفار اشغالگر جهاني  به صورت مستقيم و يا از كانال حكومتهاي مرتدي چون تركيه و آل سعود و غيره بر عليه مسلمين صورت گرفته است نشان از تاكتيك غلط نيست بلكه نشان از منهج غلط است .

حالا به فرض اينكه تاكتيكها و روش تحليل ما از تاريخ و وضع موجود مسلمين و جهاد ، براي خيلي ها غير قابل قبول و درك باشد ؛ اما مي توان پرسيد : چه چيزي شما را به اتحاد با كفار بر عليه مسلمين سوق داده است ، در حالي كه مي دانيد اين يك جرم منهجي و غير قابل بخشش است ؟  و اگر شما روش شرعي ديگري براي برخورد با وضع موجود داريد  كه در آن از كفار محارب و اشغالگر و مرتدين محلي بر عليه مسلمين حمايت نمي شود، چرا به سراغ آن نمي رويد ؟  و اگر روش شرعي ديگري غير از آنچه ما برگزيده ايم وجود ندارد، چرا زير بار اين واقعيت و حقيقت شرعي نمي رويد ؟  به چه دليل از روي اين واقعيت غير قابل انكار مي پريد و آن را مسكوت مي گذاريد ؟  تحليل و نظر شما در مورد فروختن ثمره ي خون مسلمين به تشكيل جامعه اي سكولار و ارباب شدن نوكران آمريكا به جاي نوكران روسيه بر مسلمين چيست ؟ آيا اين همه كشته و خسارت ناموسي و مالي به خاطر تغيير ارباب و عوض نمودن شكل حكومت سكولاريستي به نوع ديگري از سكولاريسم است که در آن منافع آمریکا و متحدین آن منجمله رژیم صهیونیستی تامین گردد ؟

آيا اينهمه واقعيت وجود نداشته است ؟  فتو شاپ است؟ به خواسته هاي مردم و قانون شريعت الله و منهج اسلامي ربطی ندارد؟ اینهمه کشت و کشتار مذهبی و پایمال شدن  ناموس و نابودی مال و سرزمین مسلمین کم است و قابل اعتنا نیست؟ به ما مربوط نیست؟ بالاخره یک چیزی بگوئید كه مخالف قانون شريعت الله و منهج اسلام نباشد !

چطور ممكن است گروه و جماعتي خود را اسلامي و تابع قانون شريعت الله بداند و علاوه بر آن در مورد جهاد و مجاهدين حكم صادر كند و هزاران مسلمان را با تهمت رافضی و خوارج بودن به نفع كفار اشغالگر خارجي و مرتدين محلي قتل عام كند و باعث آنهمه مصيبت براي همه گردد ، اما در مورد اين واقعيات محسوس كاملاً سكوت كند ؟! کمی انصاف و واقع بینی هم خوب چیزی است!  

البته آشكارا ديده مي شود كه در سيستم عملي ( نه وراجي هاي عوام فريبانه ) ورشكستگان جدا شده از منهج جريان مجاهدين شريعت گرا ، اصولاً تطبيق دنيوي قانون شريعت الله و پيشبرد شرعي انقلاب  ، و همچنانكه مي بينيم ، مبارزات مسلحانه ي منطبق با اصول كفر به طاغوت و لاء و براء بر عليه كفار اشغالگر خارجي و مرتدين بومي، محلي از اعراب ندارد . به همان شيوه اي كه با وجود دولت وحکومت چندین ساله ی اسلامی ، جهاد و قانون شريعت الله را به تعدادي گروههاي مختلف و آشفته ي وابسته به كفار و مرتدين محلي، اما مدعي اسلام ، تقليل مي دهند، تا تئوري صادر كنند كه ما طرفداران تسامح و مدارا و تكثر، و درواقع همان پلوراليسمی هستيم، ‌كه عملاٌ به تفرقه و چند دستگي و وابستگي به يكي از كفار اشغالگر خارجي و مرتدين محلي و درنهايت به جنگهاي داخلي و فرسوده شدن گروهها و خسته و دلسرد شدن مردم از تمام گروههاي مدعي اسلام و پناه بردن دوباره به دامان سكولاريسم و منافقين محلي مي انجامد .اين  پروسه و سناريويی است كه به كرات توسط دشمنان قانون شريعت الله كارگرداني شده و مسلمين در اكثر موارد بازيگران مجاني و افتخاري آن بوده اند .

يكي از انتقاداتي كه معمولاً با رنگ و بوي تنفر و خون اعلام مي كنند اين است كه دولت و نظام اسلامی و ما مخالف وجود انديشه ها ، تفاسير و مذاهب مختلف اسلامي و يا مخالف اتحاديه ها و همسو شدن با ساير گروههاي انقلابي و يا رفرميست و اصلاح طلب هستيم ؟  در حالي كه واقعيت زندگي مبارزاتي و انقلابي ما چيز ديگري را نشان مي دهد .

با آنكه ما خواهان تشكيل شوراي فراگير مسلمين هستيم و در عين حال وحدت عمل و وحدت فرماندهي را مطلوب خود مي دانيم ، بر اين باوريم كه در صورت عدم وجود جريان ما نه اين گروههاي متفرق به موقعيت و مطلوبيت  امروز خود در ميان دشمنان قانون شريعت الله و منافقين مي رسيدند و نه بدون وجود ما به  حيات خود و يا پيروزي خيالي دست خواهند يافت .

 به همين دليل  به عنوان يك حداقل ، هم پيمان شدن با ساير گروههاي مبارزي را كه با كفار اشغالگر خارجي و مرتدين محلي پيماني نبسته و همكاري ندارند يك تاكتيك مناسب جهت كسب بيشترين متحدين ممكن و به حداقل رساندن دشمنان خود مي دانيم . اين براي همه مناسبترين راه بوده است .

 اگر كارنامه ي چند ساله ي ما را در برابر اين گروهها بگذاريم و استراتژي هاي دور و نزديك ما را براي تشكيل جبهه ي متحد اسلامي و بحثهاي حول آن را يك بار ديگر به اينها يادآور شويم آشكارا خواهند ديد كه انقلاب و قيام اصولي بر عليه اشغالگران خارجي و مرتدين محلي زلزله اي اجتماعي است كه  اراده و دخالت جريان مجاهدين شريعت گراي ما  نقش تعیین کننده ای در زمینه  سازی، شکل دهی و بخصوص به پیروزی رساندن آن تا اين مراحل داشته است .

قرار دادن افق قيام و جهاد بر عليه اشغالگران سكولار خارجي و مرتدين محلي در برابر جامعه، داشتن یک استراتژی روشن و واضح انقلابی و جهادي سازش ناپذير، نقد و افشای گروههاي وابسته ي مجري جنگهاي نيابتي  و موانعی که بر سر راه اهداف آزاديخواهانه و شريعت مدار مسلمين فراهم میکنند و دهها اتحاديه و انضمام گروههاي مختلف به درون جبهه ي متحد مسلمين شريعت گرا در زمينه سازي و شكل گيري اين سيل خروشان و بيداري كم سابقه ي اسلامي در چند قرن اخير نشان از آن است که جریان وحدت طلب و شریعت گرای ما سهم  غير قابل انكاري داشته است .

انقلاب و جهاد مسلحانه تنها با اراده ي هيچ بنده يا گروهي به سرانجام نمي رسد، بلكه نياز به مقدمات واسبابي دارد تا با فراهم نمودن اين اسباب به عنوان يك سنت الهي شخص يا جماعت و جريان مستحق و لايق اين پيروزي گردند . بدون شك مسلمين با ايمان و قلت گناه و به دنبال آن با بهره گيري از اسباب مادي بر دشمنانشان پيروز مي گردند و چنانچه در زمينه ي ايمان و گناه با دشمنانشان برابر باشند اسباب مادي به تنهايي جوابگو نيست .  پس، در كل، تدارک و زمینه سازی  ايماني و مادي برايقيام ، رشد و پیشروی آن، سازماندهی و رهبری آن و بخصوص پیروزی و شکست آن تماما به وجود و سیاست و استراتژي  و  یک جبهه ي متحد با منهج روشني  گره خورده است كه از مقدمات و سنتهاي قيام و پيروزي پيروي مي كند و الله متعال آن را به بندگاني كه به خوبي آنها را به كار گرفته اند عطاء مي نمايد .

در اين سنت اگر ذي القرنين و سليمان و  اصحاب  رسول الله صلي الله عليه وسلم با ايمان و توكل بر الله متعال و به دنبال آن از اسباب  پيروزي تبعيت كنند الله متعال آن را به آنها خواهد بخشيد ، اما اگر همين بزرگواران از اين اسباب تبعيت نكنند پيروزي نصيب طرف مقابلي خواهد گشت كه از اين اسباب استفاده نموده است .[2]

 در اين پروسه ايمان و اخلاص طرفين به نحوي ناديده گرفته شده و تابع اسباب مادي و معنوي مي گردد كه توسط هر يك از طرفين فراهم گشته است . هم اكنون بايد روشن شده باشد كه چرا سپاه كفر در احد ،مغول در ايران و عراق ،‌ لنين در روسيه پيروزي در دنيا را به دست مي آورند و مسلمين  شكست را ؛ آمريكا در ويتنام ، افغانستان و عراق هزيمت را نصيب مي گرددو مخالفين نصرت و پيروزي را  .

بر اين اساس  ، و در یک سطح عمومی و پایه ای تر ،  نوشته ها و بيانيه هاي ابوبصير و ابوقتاده و هاني السباعي و گروههاي مسلح هم مسير و مجري افكار مسموم اينها ، نمونه تیپیک کلی بافی ، کلیشه پردازی و انهدام كننده ي اسباب دروني و مادي پيروزي همه ي تفرقه اندازان و گروههاي متفرق و جدا شده از جريان وحدت گراي مجاهدين فرقه ي ناجيه  و انحراف آشكار از تشكيل حكومت مجري قانون شريعت الله، و غلطيدن به دام و بازيهاي سكولاريستهاي اشغالگر كافر جهاني و منافقين محلي؛ و در عین حال، دوری از واقعیات سیاسی منطبق با قانون شريعت الله و بی ربط شدن با جهاد و قتال في سبيل الله و مبارزه ي زنده و پرتحرکی است که همین امروز در سرزمينهاي مسلمان نشين بر عليه اشغالگران سكولار جهاني و مرتدين و منافقين محلي در حال جریان است.

اين ويروسها و ميكروبهايي كه درمقولات ذهنی و توهمات خودشان – به نام مذهب - غرق شده و هزاران كيلومتر دورتر از ميدانهاي قتال و در دارالحرب و تحت سرپرستي كفار محارب مقيم گشته اند آشكارا جهاد اصولي و مبارزات آزاديخواهانه اي كه  مضمون توحيدي و شريعت مدار بودن آن را حتي دشمنان مسلمين ديده و به هراس افتاده و در سرزمينهاي اسلامي در جريان است را ناديده گرفته ، انكار و تحقيرش مي كنند .

اينها با قلمبه گوئي كاغذ سياه كرده ، کلیات بهم می بافند و بيانيه هاي مسموم صادر نموده و آناً توسط تمام رسانه هاي اينترنتي ، صوتي ، تصويري و ماهواره اي به سراير جهان و درون منازل منتقل مي شود ، كشنده ترين بيماريهاي واگيري را توليد نموده اند كه از درون موجب ضعيف شدن و گاه نابودي ايمان توحيدي ، كفر به طاغوت و ولاء و براء مسلمين گشته اند . ايماني كه در طول تاريخ ، برتر از تجهيزات نظامي بيشترين سهم را در پيروزي مسلمين بر كفار و مرتدين محلي داشته است .

جهاد و مبارزات اينها نوع اصلاح شده ي آن است كه توسط كفار سكولار و اشغالگرجهاني و مريدان محلي آنها الهام شده و جهاد في سبيل آمريكا ، ناتو ، روسيه و ديگران و رعدي در آسمان بي ابر است و ربطی به جهاد في سبيل الله و مجاهدين شريعت گرا و ساير مسلمين آزاديخواه ندارد .

در عيني ترين تفسير مي توان گفت كه اينها به مريدانشان ياد مي دهند كه سنگ بزرگ بردارند که نزنند. تشكيل حكومت اسلامي و تطبيق قانون شريعت الله را چنان بزرگ و روحانی میکنند که در جهان خاکی به دست نمي آيد ! در نتيجه خود در دارالحرب و همسايگي كفار محارب و مرتدين محلي خانه نشين شده و مريدانشان را به كشتار كساني مي فرستند كه مي گويند مي شود  و باید جهاد ، مبارزات و ثمره ي خونهاي ريخته شده و ناموسهاي پايمال شده و سرزمين ويران شده را به تشكيل حكومت و جامعه اي اسلامي مجري قانون شريعت الله  ارتقا داد و هماهنگ با اين سنگ مناسب برداشته اند و قصد دور كردن درندان مهاجم و تامين امنيت و رفاه خود را دارند .

ما به صراحت به اينها و مريدانشان گفته ايم كه تشكيل حكومت اسلامي در گرو منهج توحيدي روشن و رهبريت واحد و يكپارچه در جرياني بنيادي و جهادي  و تعميق نارضايتي مسلمين از فساد ، بي عدالتي ، فقر و نا امني به وجود امده توسط كفار سكولار جهاني و منافقين و مرتدين محلي به جهادي رباني و اصولي است . این استراتژی و نقشه ي عمل ما در وضع موجود بوده است و وقايع چند دهه ي گذشته تا كنون و تجربياتي كه تا كنون كسب شده است صحت، حقانیت و کارآئی این مشي جهادي و انقلابي را ثابت کرده است.

شكستها و عقب نشيني هاي پياپي كفار اشغالگر جهاني و مرتدين محلي و تشكيل امارتها و حكومتهاي كوچك و بزرگ اسلامي در چند دهه ي گذشته تا كنون را در فيلمهاي هندي نديده ايم بلكه با در پيش گرفتن چنين استراتژي و نقشه اي و مهمتر از آن ، با نصرت الله ، ما چنين حماسه هايي را ساخته ايم و نتيجه ي پيگير جهاد توحيدي ماست . اين جريان خروشان و توحيدي ماست كه  جهت بيرون راندن كفار اشغالگر خارجي و مرتدين محلي و تامين امنيت و رفاه مردم به پاخاسته و در دل مسلمين آزاديخواه جا بازكرده و به جريان رهبر و سازمانده تبديل شده ايم .

ما با پيروي از قانون شريعت الله و با بهره گيري اسباب معنوي و مادي  استراتژي روشن و اصولي را بنيان نهاده و از طريق آن - با نصرت الله متعال - سالها پیش جامعه اي  را ساخته ايم كه در آن قانون شريعت الله حاكم است و همين جامعه را جامعه اي اسلامي وحاكميت چنين جامعه اي كه قانون شريعت الله را حاكم گردانده است نظام و حكومت اسلامي ناميده ايم  و قصد داريم همين رويه را تا بيرون راندن كامل اشغالگران سكولار جهاني و مرتدين محلي  سازماندهي و رهبريت كنيم . و به مسلمين نيز اعلام مي كنيم كه فارغ از هر گونه پيش داوري به مراجع شرعي خود مراجعه نمايند و ببينند كه به چنين دولت و رهبریت حكومتي چه مي گويند و چه وظايفي در برابر آن دارند . بعد از اين آگاهيها هر اسمي كه دوست داشتند بر ما و نظام وحكومت ما بگذارند ، ما مي مانيم و آنها و روز محشر و در دادگاه عدل الهي .

 



[1]چراانبوهي؟ اگر در مدينه النبي ودرجنگ احد وباحضور رسول الله صلي الله عليه وسلم وياراني چون ابوبكر وعمر وعثمان وعلي وغيره نزديك به يك سوم ازمردان شركت کننده درجنگ منافق ازآب درآمدند امروزه بايد اين رقم چند باشد؟

[2]همچون اصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم دراحد وحنين

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 199 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 18:19