دوقطب متضاد یا راه کج؟ آیا علمای حوزوی قادر به دروس دانشگاهی اند؟

ساخت وبلاگ

دوقطب متضاد یا راه کج؟ آیا علمای حوزوی قادر به دروس دانشگاهی اند؟

ارائه دهنده : رمضان ترکمن

لب لباب قضیه توانایی علما نه.

بلکه مشکل نفس طرح سوال است.

که چرا ما از صدها سال بدینسو زمینه ساز همچو سوال شدیم؟

چرا نمیپرسیم که چگونه این تقسیم بندی علوم بنام؛

علوم دنیوی و اخروی یا علوم عصری و دینی بوجود آمد؟

در حالیکه ما در آموزه های اسلامی خود فقط علوم اسلامی و غیر اسلامی داریم و بس.

علوم که در آن مصالح دنیا و آخرت انسان ها با تمام اشکالش نهفته اسلامی و علوم که به ضرر بشر بوده انسان را بسوی انحراف سوق دهد علوم غیر اسلامی است.

چرا در هند و پاکستان افغانستان مدارس جداگانه ایجاد شد؟

چرا اکثر شاگردان مکاتب ما از اداب وضو و تیمم بیخبرند؛ و نیم از علمای ما از حدود و اقلیم جغرافی کشورهای اسلامی خبری ندارند؟

چرا ما از بعضی رشته های علوم کاملا بیگانه ماندیم و انس نگرفتیم؛ گویی بعضی از این علوم در سیاره دیگری باشد.

هنوز که هنوز است حاضر نیستیم در مناهج و نصاب مکاتب و مدارس تغیر آوریم.

مدارس رسمی بنام عصری یا دولتی بیشتر با برنامه و نصاب وارداتی از غرب اداره میشود؛ که از صنف اول تا مافوق دکتورا؛ مصارف آن از قلم و کتاب و میز و تعمیر گرفته تا فراغت شاگردانش بدوش بودجه دولت میباشد؛ و فارغینش با اسناد رسمی کاریابی مورد قبول در ادارات دولتی با معاش تضمین شده؛ و بعد از ختم شغل هم با امتیاز پول تقاعدی و دارای زندگی مرفه اقتصادی مطمئن.

متاسفانه آنطرف موسسات که آموزش دینی علوم قرآن و سنت و فقه (علوم اصلی) را به عهده دارند، در مدارس نیمه در و دروازه؛ با ساخت و ساز ابتدایی؛ نان قاق وظیفه و چنده ای کمک اهل خیر عشر و ذکات.

چرا این دوگانگی ؟

و اهم علت رضایت مسولان امور در این تبعیض و در این همه مدت زمانی طویل.

درست است آموختن علم با این همه مشکلات بجاست و همین مشکلات و سختی های روزگار بود که جیل از قهرمانان بت شکن دوران را تقدیم امت اسلامی نمود الحمدلله ثم الحمدلله این امر در عصر امارت اول و در زمان حاضر در جهاد علیه کفر و فرعونیان زمان بیشتر نور افشانی کرد.

و به برکت همین پا برهنه های ژولیده مو لباس پاره نان قاق، ما آزادی و استقلال از پنجه خون اشام کفر جهانی را به آغوش گرفتیم و به آنسوی افق های دور دست امیدواریم.

ولی راضی بودن و تن دادن و قبول کردن همچو شرایط ناگوار و زندگی پارسای و به ظاهر زهد و درحقیقت رهبانیت غیر پذیرفتنیست.

و آینده ای روشن را در عصر تمدن حاضر با تکنالوژی هزار سر در مقابل ما نمیگذارد.

قبول همچو منهج تعلیم باهمچو شرایط ناگوار، اولاجفایی درحق دین و ثانیا در حق این نسل و تحقیر در آموزش علوم دینیست.

این نان قاق وظیفه با چای سبز.

جای ناشکری نیست و این را کم نمیدانیم.

ولی بدون شک این کم ندانستن، از قناعت ما نمایندگی نمیکند: بلکه گویایی عجز و ناتوانی و کسالت ما در حصول اعطایی نعمات الهی است.

و حکایت از نبود توجه جدی ما در همچو امور دارد.

در کجایی دین گفته شده که همه ای امت از همه لوازم آسایش زندگی راحت مستفید شوند ولی طالب علم با نان گدایی اهل منت امرار حیات نماید.

در کجا دین گفته شده که دانش آموزان زمین پهناور با همه وسایل مرفه اطاقهای لکس و آرامش افکارحیات به سربرند ولی دانش آموزان مدرسه قرآن و سنت در اطاقهایی نمناک با نیم نان تکرار درس نمایند.

ادامه این راه قدم گذاری ناخود آگاه به همان راهی خواهد بود که مدارس و علوم ما را بیش از دوصد سال از امروز جدا ساختند. و خواستند از یک کانون علمی سکولار کمونیست ملحد بیرون آید.

و کانون دیگری عبای قناعت حافظ شیرازی به تن کند و در دیر مغان، خانقاه زمان زیست کنند.

بس است بخود آئیم و به این افتخار کاذب خاتمه دهیم.

در سایه بیرق اسلام در تغیر برنامه و منهج و نصاب درسی نو، جوابگوی عصر نو، قدم برداریم.

استاد حوزه ما فخر رازی باشد.

و استاد دانشگاه ما اقبال لاهوری.

+ نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۲ ساعت 20:0 توسط روشنگر  | 

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1402 ساعت: 7:46