آشفتگی های فکری شیوخ دارالکفر : حماس در خط مقدم جهاد با اسرائیل یا دروازه ای برای شیعه کردن فلسطین

ساخت وبلاگ

آشفتگی های فکری شیوخ دارالکفر : حماس در خط مقدم جهاد با اسرائیل یا  دروازه ای برای شیعه کردن فلسطین ؟

به قلم : ابوخالد کردستانی

حماس و جهاد اسلامی فلسطین دو گروه مسلح با خط فکری نزدیک به اخوان و سلفیت هستند که هر دو از زمان پیروزی انقلاب ۵۷ آیت الله خمینی در ایران به صورت مستقیم روابط خود را با ج.ا.ایران تا اندازه ای گسترش داده اند که علاوه بر حماس، در مارس ۲۰۱۲ بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر وقت اسرائیل، جهاد اسلامی را نیز «یک تشکل کاملاً ایرانی» توصیف کرد که «جمهوری اسلامی ایران صاحب و بانی این سازمان است … و تسلیحات، آموزش و کمک‌های لجیستیک را همگی از ایران دریافت می‌کند».

در تمام این سالها که گروههای مسلح فلسطینی چون حماس و جهاد و… توسط ج.ا.ایران حمایت و پشتیبانی می شدند شیوخ کتابخانه ای هر کدام به نحوی در برابر آنها موضع گیری های منفی نمودند که به پاره ای از این واکنشها اشاره می شود:

  • ابو بصیر الطرطوسی مفتی ناتو و ترکیه در پاسخ به سوالی درباره اینکه چگونه می توان نظر خود به برادران مجاهد در حماس و جهاد درباره ضرورت برائت از دولت مرتد فلسطین به گوش آنان برسانیم، می گوید: “تنها مشکل برادران در حماس و جهاد این نیست که با دولت فلسطین و طواغیت رابطه مشکوک دارند بلکه آنها رابطه ای مشکوک با برخی نظام های ضاله و کافر مانند نظام سوریه، شیعیان رافضه در ایران و دیگران است، بنابراین باید آنها را نصیحت کرد و اهمیت مواضع متناقض آنان در باب ولاء و براء در اسلام را به آنان متذکر شد.”

الطرطوسی همچنین پس از سفر خالد مشعل به ایران این چنین می گوید: “خالد مشعل و در پس او حماس دروازه ایران برای شیعه کردن فلسطین هستند و این همان چیزی است که آیات و روحانیون تهران خواستار آن هستند و متاسفانه مشعل نیز هر آنچه را که آنان می خواهد در اختیار آنان گذاشته است.”

الطرطوسی درباره منهج و اندیشه حماس  که امتداد و منهج اخوان السلمین است، می گوید: “ما در این باره ملاحظاتی داریم که بارزترین این ملاحظات را بیان می کنیم و درباره آن هشدار داده و حماس را نصیحت می کنیم:

اول: تاکید بر وحدت ملی که موجب از میان رفتن عقیده ولاء و براء می شود و دین و عقیده نادیده گرفته می شود.

دوم: وحدت وطنی به این معناست که تفاوتی میان ابو جهل با ابو بکر وجود ندارد؛ زیرا هر دوی آنها از یک وطن هستند.

  • ابو قتادة الفلسطيني یکی دیگر از شیوخ صحوات شام نیزبا خارج نمودن حماس از اسلام و وصف نمودنش به جاهلیت درباره تشکیل حکومت حماس در غزه و اعلام نشدن امارت اسلامی توسط آنان و به رسمیت شناختن محمود عباس می گوید: “این یک جاهلیت صریح است که هیچ گونه اسلامی در آن وجود ندارد و تمامی عذر و بهانه هایی را که آنان درباره رها کردن حکومت بر اساس شریعت بیان می کنند را می توان بر زیان طاغوتیان امروز جاری ساخت… باید گفت که حماس در معرکه ایمان شکست خورد و نمی توانند از این مرحله سربلند خارج شوند و این مسئله نشان می دهد که آنان مستحق خلافت بر روی زمین نیستند”
  • ابو محمد المقدسی از دعوتگران به سوی گمراهی و مسلمان کشی نیز نیز با منحرف خواندن حماس اینچنین می گوید: “ما با تاسف و صراحت می گوییم که ما در نصرت دین و ملت خویش متکی به حماس نیستیم و به حماس هیچگونه امیدی نداریم تا زمانیکه به روند خود اصرار داشته و توبه نکرده و دست از انحرافات خود ندارد.

حماس تا این زمان نهضت خود را مدیون ج.ا.ایران و جزئی از اخوان محسوب می کرد. اما پس از ۳۰ سال  و در اول مه ۲۰۱۷ در قیاس با اساسنامه ۱۸ اوت ۱۹۸۸  اساسنامه تازه ی خود را با لحنی جدید تر ارائه داده و از اساسنامه پیشین فاصله گرفته‌است . در اساسنامه پیشین، به جای اسرائیل از یهود نام برده و بارها تاکید شده‌بود که ماموریت حماس، مبارزه با یهودیان است. چندین نقل قول از آیات قرآن و احادیث پیامبر اسلام هم علیه یهودیان در متن اساسنامه گنجانده شده بود. اما در اساسنامه تازه نه تنها این آیات و روایات حذف شده بلکه تنها جایی که از یهودیان نام برده شده، عباراتی است که تاکید می‌کند حماس مشکلی با دین یهود و پیروانش ندارد بلکه با اسرائیل به عنوان کیانی اشغالگر مبارزه می‌کند.

حماس همچنان در اساسنامه تازه تاکید کرده که موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و نخواهد شناخت و مرزهای کشور فلسطین را همانی می‌داند که پیش از شکل‌گیری اسرائیل در سال ۱۹۴۸ سرزمین فلسطین را تعریف می‌کرد، یعنی از شمال به دماغه ناقورا در مرز لبنان، از شرق به رود اردن، از غرب به دریای مدیترانه و از جنوب به صحرای سینا و بندر ام‌الرشراش (ایلات) در کنار خلیج عقبه.

تغییر مهم دیگری که در اساسنامه تازه به چشم می‌خورد این است که در آن هیچ اشاره‌ای به اخوان‌المسلمین دیده نمی‌شود، حال آنکه در اساسنامه پیشین، حماس خود را “بالی از بالهای” اخوان‌المسلمین معرفی کرده و اخوان‌المسلمین را “بزرگترین جنبش اسلامگرای معاصر” خوانده بود که “دریافتی ژرف و بینشی دقیق و جامع از همه مفاهیم اسلام در همگی عرصه های زندگی دارد: از دیدگاهها و اعتقادات بشری گرفته تا سیاست، آموزش و پرورش، جامعه، قضاوت و داوری، تبلیغ و هنر و رسانه و غیب و شهادت و دیگر عرصه‌های زندگی”.

تمام این تغییرات در ادبیات سیاسی حماس را می توان ناشی از آموزه های آیت الله خمینی و شعارهای ج.ا.ایران بر علیه رژیم صهیونیستی اسرائیل در چارچوب “مقاومت و ادامه مبارزه با اسرائیل” تا کنون  دانست،  که در آن از یک سو به صراحت اسرائیل را یک لکه ی سرطانی معرفی نموده اند که باید از بین برود و هرگز کیان صهیونی را به رسمیت نشناختند و از دیگر سو میان جنگ با یهود و رژیم صهیونیستی تمایز قائل بوده اند و  بدون توجه به سنی یا شیعه بودن مخالفین اسرائیل، به آنها کمک نموده اند .

این حماسی است که تا به حال دنیا آن را با نام آیت الله خمینی و ج .ا.ایران شناخته و گره زده است، چیز جدیدی که ما در چند روز اخیر شاهدش بوده ایم تغییر چهره و چرخش عجیب دسته ای از شیوخ کتابخانه ای ساکن در دارالکفر نسبت به این گروه مسلح فلسطینی است . آنها هم اکنون حماس را خط نگهدار جهاد با یهود و اسرائیل می دانند و به تمجید و مدح و حمایت آن پرداخته اند.

این چرخش آشکار و آشفتگی فکری شیوخ  کتابخانه ای به دلیل تغییر سیاستهای ج .ا.ایران در قبال حماس یا حماس در برابر ج .ا.ایران نیست، بلکه به دلیل حفظ  و حمایت از منافع  موقت ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه  در برابر منافع آمریکا در منطقه است که در تحرکات اخیر رژیم فاسد آل سعود بر علیه قطر خود را نشان داد. در این صورت باید روشن شده باشد که حمایت کنونی آنها از حماس به خاطر حماس نیست بلکه حماس بهانه ای جهت حفظ منافع اربابانشان در منطقه است .

به یاد آوریم زمانی در افغانستان جنگ با اشغالگران شوروی سوسیالیستی که در راستای منافع آمریکا صورت می گرفت از طرف شیوخ آل سعود این جنگ جهاد فی سبیل الله  و جنگجو مجاهد فی سبیل الله محسوب می شد، اما زمانی که جای اشغالگر عوض شد و آمریکا به اشغال افغانستان اقدام نمود جنگ در افغانستان شد فته و آشوب و تروریسم و …. و جنگجو هم شد فتنه گر، آشوب طلب، خوارج و….. در اینجا روشن است معیار فتواها «منافع ارباب» بزرگ است نه منافع مسلمین یا قانون شریعت الله . این شیوخ کتابخانه ای نیز پس مانده های همین مفتی های آل سعود هستند . به نحوی که  ابومحمد مقدسی که از مهم‌ترین چهره‌های این شیوخ است، خود بر این مهم اذعان دارد. او درگفتگو با مجله العصر می‌گوید: «من از کسانی هستم که از مشایخ و بزرگان سلفیه این دوران، همچون بن باز، بن عثیمین، آلبانی و دیگران چه مستقیماً از طریق حضور در بسیاری از سخنرانی‌ها و درس‌های آن‌ها، یا از طریق شنیدن نوار و خواندن آثار آن‌ها درس گرفته‌ام.»

اهل سنت باید بدانند و هوشیار باشند کسانی چون ابوبصیر (ساکن انگلیس)، هانی السباعی(ساکن انگلیس)،  ابوقتاده(ساکن اردن طاغوت)، طارق عبدالحلیم (ساکن کانادا)، ابومحمد مقدسی (ساکن اردن طاغوت) و… خط فکری ثابتی ندارند، آنچه به اینها خط فکری می دهد منافع و خواست اربابان محل سکونت آنهاست. با تغییر سیاستهای ارباب، به بهانه هایی چون مصلحت و حکمت تراشی و… یک گروه چون حماس از یک دست نشانده و دروازه ای برای شیعه کردن فلسطین تبدیل می شود به یک مجاهد و خط نگهدار جهاد در فلسطین و …. .

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 237 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 2:32