انتخابات در سیستم طاغوتی و سکولاریسم کفر است (۲)

ساخت وبلاگ

انتخابات در سیستم طاغوتی و سکولاریسم  کفر است (۲)

نویسنده ابن حجر الکوردی

ارائه دهنده: ابو  عمر کندزی

(الحکم بغیر ما انزل الله) دین است.

دین شامل التزامات و خشوع و تسلیم شدن برای الله متعال است که کلا شامل عبادت عبد است پس این حکم در شرع به اسم دین نام برده شده است که باید بدان ملزم و تسلیم شد همانطور که ابن تیمیه میگوید:”و الدین هو الطاعه فاذا کان بعض الدین لله و بعضه لغیرالله وجب القتال حتی یکون کله لله . مجموع الفتاوی ۲۸/۵۴۴

“و دین همان اطاعت از الله متعال است اگر بعضی از دین برای الله متعال باشد و بعضی از دین نیز برای غیر از الله متعال باشد واجب است جنگ و جهاد شود حتی تمام دین برای الله متعال شود”

۱-اگر حکم به قرآن و سنت شود دینداری برای الله متعال شده است

۲-اگر حکم به غیر از قرآن و سنت شود (سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی) دینداری برای غیراز الله متعال شده است و دچار شرک و خواهد شد.

  • وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ”(الانعام/۱۲۱)اگر از آنان اطاعت كنيد بيگمان شما ( مثل ايشان ) مشرك خواهيد بود” پس اطاعت از غیر قانون الله متعال باعث مشرک شدن فرد می شود.
  • “وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً”(الکهف/۲۶)و در فرماندهي و قضاوت خود كسي را انباز نمي گرداند .

آری اگر از آنان اطاعت کنید شما هم مانند آنان مشرک هستید لکن بدانید رای دهنده (سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی) حداقل دو کفر دارد هم آنان را به عنوان حاکم غیر الله انتخاب میکنند و هم از آنان اطاعت میکنند در حالیکه هیچ کس و هیج چیز در حکم و حکمرانی با الله سبحانه و تعالی شریک نیست. حرام است انسان اسمی را که مشابهت یا مشارکت در حکم الهی دارد به خود بچسپاند

اسمهایی مثل ملک الملوک یا ابوالحکم یا قاضی القضات حرام است که انسان برای خود برگزیند و این نهی در حدیث رسول اکرم وجود دارد همچنانکه در حدیث شریح رسول اکرم این نهی را اعلام کرد که می فرماید:شريح بن هانئ از پدرش هانئ روایت می کند که : لما وفد إلى رسول الله صلى الله عليه و سلم سمعه وهم يكنون هانئا أبا الحكم فدعاه رسول الله صلى الله عليه و سلم فقال له إن الله هو الحكم وإليه الحكم فلم تكني أبا الحكم فقال إن قومي إذا اختلفوا في شيء أتوني فحكمت بينهم فرضي كلا الفريقين قال ما أحسن من هذا فما لك من الولد قال لي شريح وعبد الله ومسلم قال فمن أكبرهم قال شريح قال فأنت أبو شريح فدعا له ولولده . صحیح است : سنن النسائی رقم/۵۳۸۷

ترجمه: همراه گروهى به حضور پيامبر (صلی الله علیه وسلم) رسيد. میگويد: كنيه هانى، ابو حكم بوده و آن اشخاص او را ابو الحكم صدا میزده اند . پيامبر (صلی الله علیه وسلم) از او پرسيد «چرا اينان تو را با كنيه ابو حكم كنيه داده اند؟ مگر نمیدانی الله متعال حکم است و حکم هم به ربط میشود ؟ ». گفت: به خاطر آنست كه هر گاه ميان آنان كارى به ستيز مى انجامد پيش من مى آيند و من ميان ايشان داورى مى كنم. رسول اکرم پرسيد آيا فرزند دارى؟ گفت: آرى سه فرزند به اسم شریح و مسلم و عبدالله دارم. پرسيد كداميك بزرگتر است؟ گفت: شريح. فرمود: تو ابو شريح هستى.”

سبحان الله نگاه کنید نبی رحمت علیه الصلاة و السلام به کسی که فقط اسمش ابو حکم است ناراحت میشود چرا که الله سبحانه و تعالی حکم است حال جه بماند به کسانی که این اسم و صفت را با رای خودشان به افرادی پست و مرتد بدهند و این افراد هم بر اساس ان حکمرانی کنند. چه کفری بالاتر از این کفر هاست!!؟

رای دادن (سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی) هم ناقض انواع توحید و همچنین ناقض شهادتین است:

الف)علاقه حکم و رای دادن (سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی) به توحید ربوبیت:

ربوبیت جزء افعال الهی است پس حکم هم چون بحث از تشریع و حلال و حرام و امر و نهی است جزء افعال الله متعال است و داخل به توحید ربوبیت میشود پس کسی که شرع قرار میدهد و حکم میکند “رب ” نام دارد همانطور که اگر مخلوقی حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند ” رب ” نامیده میشود . حال کسی که رای میدهد این اربابان را برای خودشان انتخاب میکنند و بزای الله تعالی شریک قرار میدهند الله متعال میفرماید:

اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ”(التوبه/۳۱)ترجمه: يهوديان و نصاریعلاوه از خدا ، علماء ديني و پارسايان خود را هم به خدائي پذيرفته اند ( چرا كه علماء و خاخام های یهودی و نصاری ، حلال خدا را حرام ، و حرام خدا را حلال مي كنند ، و خودسرانه قانونگذاري مي نمايند ، و ديگران هم از ايشان فرمان مي برند و سخنان آنان را دين مي دانند و كوركورانه به دنبالشان روان مي گردند).

پس همانطور که میگوییم” لا رب الا الله ” ،” لا خالق الا الله ” ،” لا اله بحق الا الله ” لازم است که بگوییم ” لا حاکم و لا مشرع و لا آمر الا الله “: هیچ حاکم و هیچ شرع گذار و هیچ امرکننده ای به جز الله متعال وجود ندارد اما رای دهنده با رای خودش خلاف این جملات را میگوید با این نتیجه باید بگوییم که حکم حاکم بردن به غیر الله متعال یعنی چسپاندن کلمه ” رب ” به آن مخلوق و یا آن شیء است.

ب)علاقه حکم و رای دادن (سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی) به توحید اسماء و صفات:

” الحکم , الحاکم , الحکیم ” از نامها و صفات الله متعال است که از کلمه ” حکم ” مشتق شده است و تمام اسم و نامها و صفات بلند و عالی برای الله متعال است و حق تشریع و قانون گذاری هم از صفات الله متعال است و به این خاطر به توحید اسماء و صفات ربط دارد لکن رای دهنده این صفات و اسامی را به منتخب خودش میدهد و دجار شرک و کفر میشود

همچنانکه الله متعال میفرماید:

أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ”(التین/۸)مگر خداوند فرمانرواترين فرمانروايان ( و داورترين داوران ) نمي باشد ؟

ج)علاقه حکم و رای دادن(سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی)  به توحید الوهیت:

الوهیت یعنی پرستش و عبودیت برای الله متعال است و همانطور که میگوییم مدد از الله متعال عبادت است و مدد از غیر او شرک است به همان طریق میگوییم حکم به قرآن و سنت عبادت است و حکم به غیر قرآن و سنت شرک و کفر است. که با رای دادن حکم غیر قران و سنت را حاکم خود میکند

وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ”(المائده/۴۴)و هر کس بدانچه الله متعال نازل کرده است حکم نکند کافر است.

د)علاقه حکم و رای دادن (سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی)  به عبادت:

آنچه را که الله متعال به عنوان حکم بر ما نازل کرده است مستحق عبودیت ما برای الله متعال است نه انچه را که رای دهندگان با رای خودشان انتخابا کنند و انان برای ما قانون هایی غیر از قانون الله تعالی وضع کنند چون در تعریف عبادت میگوییم:”اسم جامع لکل ما یحبه الله و یرضاه من الاقوال و الاعمال ”

.یعنی: اسمی جامع و کامل برای تمام اقوال و اعمالی است که الله متعال دوست دارد و راضی است که برای او انجام شود.

در اینجا نازل شدن حکم بر روی زمین به این معنا است که الله متعال راضی است و دوست دارد ما آن را برای الله متعال انجام بدهیم لکن در انتخابات چنین نیست بلکه رای دهنده حکمی غیر از حکم رالله سبحانه و تعالی را بر روی کره ی خاکی حاکم میکند و این کفر و شرکی بیش نیست.

ک)علاقه حکم و رای دادن (سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی) به شهادت لا اله الا الله و ارکان و شروط آن :

حکم داخل به مسئله توحید است که توحید بر کلمه(لا اله الا الله ) بنا شده است و این کلمه دارای شروط و ارکانی است که شامل اجرای حکم هم میشود پس هرانسانی باید حکم به ما انزل الله را قبول کند و باید بدان راضی باشد و باید نسبت بدان عمل کند و باید بدان یقین حاصل کند و باید با اخلاص آن را انجام دهد و هرکسی را که این حکم را قبول ندارد یا آن را اجراء نمیکند و برای حکم غیر الله سعی کند و با رای دادن خود حکم غیر الله را مسلط کند بر مسلمانان و خود کفر میورزد چون تمام عبادات در این چهار چوبه قرار دارد همانطور که بقیه عبادات در آن قرار دارد.

گ)علاقه حکم و رای دادن (سیستم پلید سکولاریستی و دموکراسی) به شهادت ” محمد رسول الله “:

از لازمات شهادت محمد رسول الله آنست که رسول اکرم را در همه چیز بین خود داور قرار دهیم و راضی به تحکیم او باشیم و ایمان به پیامبر بدون این امر امکان پذیر نیست پس باید از رسول اکرم اطاعت کنیم و هر خبری را که می آورد تصدیق کنیم و از هر آنچه ما را از آن نهی کرده است دوری کنیم و به هرچه امر کرده است انجام دهیم ولی کسی که رای میدهد و طاغوتی را انتخاب میکند حکم غیر الله را در نزاع هایش داور میکند درحالیکه به ما امر شده تا حکم الله را بین خودمان داور کنیم همانطور که الله متعال در چندین آیه این امر را به وضوحی بیان کرده است

  • “قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ (آل عمران/۳۲)ترجمه: بگو : از خدا و از پيغمبر اطاعت و فرمانبرداري كنيد ، و اگر سرپيچي كنند ( ايشان به خدا و پيغمبر ايمان ندارند و كافرند و ) خداوند كافران را دوست نمي دارد”
  • “فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيماً”(النساء/۶۵)ترجمه: امّا ، نه ! به پروردگارت سوگند كه آنان مؤمن بشمار نمي آيند تا تو را در اختلافات و درگيريهاي خود به داوري نطلبند و سپس ملالي در دل خود از داوري تو نداشته و كاملاً تسليم ( قضاوت تو ) باشند.
  • إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ”(النور/۵۱)ترجمه: مؤمنان هنگامي كه به سوي خدا و پيغمبرش فرا خوانده شوند تا ميان آنان داوري كند ، سخنشان تنها اين است كه مي گويند : شنيديم و اطاعت كرديم ! و رستگاران واقعي ايشانند.

ای اهل سنت،ایا کفری بعد از این وجود دارد؟

سخنانمان فقط در مورد یک کشور خاص  در دارالکفر نیست بلکه  این روال در تمام کشورهای دارالکفر در پیش است و باید مسلمانان خودشان را از این کفر نجات دهند کفریاتی که خودشان علنا در قانونهای اساسی ، کتب و سایتهایشان بیان کرده اند.

ای مسلمان بدان_ الله رحمتت کند_ که انسان با دادن هر رایی در این سیستم کفری دموکراسی و طاغوتی سکولاریستی دچار حداقل ۱۲ کفر میشود که عبارتند از؛

۱-حکم به غیر ما انزل الله ناقض ارکان لا اله الا الله است

۲-حکم به غیر ما انزل الله باطل کنند شروط لا اله الا الله است

۳-حکم به غیر ما انزل الله باطل کننده شهادت محمد رسول الله و توحید متابعت است

۴-حکم به غیر ما انزل الله باعث دچار شدن به کفر اکبری میشود که بخشودنی نیست

۵-حکم به غیر ما انزل الله منافی و ضد حقیقت اسلام است

۶-حکم به غیر ما انزل الله ناقض حقیقت ایمان و ارکان آنست

۷-حکم به غیر ما انزل الله ناقض حقیقت عبادت است

۸-حکم به غیر ما انزل الله ناقض شریعت و دین است

۹-حکم به غیر ما انزل الله واقع در شرک تمثیل است

۱۰-حکم به غیر ما انزل الله باعث دچار شدن به شرک تعطیل میشود

۱۱-حکم به غیر ما انزل الله باعث دچار شدن به کفر اعراض میشود

۱۲-حکم به غیر ما انزل الله باعث توهین به الله و رسول و دین و قرآن است.

و کفریاتی دیگر را شامل میشود چراکه کسانی که در این سیستم طاغوتی دین سکولاریسم و دموکراسی رای میدهند و… باعث میشوند که حکم بغیر ما انزل الله حاکم شود.

همانطوریکه الله سبحانه و تعالی در اسمان واحد است بر روی زمین هم واحد است و باید بر روی زمین هم بر هر شکلی الله عزوجل را یکتا دانست. تمام ایاتی که در مورد حکم بغیر ما انزل الله صدق میکند در مورد انتخابات و رای دهنده هم حکم میکند که این را قبلا هم ذکر کردیم.

اما نگاه کنیم که الله سبحانه و تعالی چگونه از این اشخاص یاد میکند؛(به اختصار از کتاب حکم بغیر ما انزل الله)

وصف اول) کفر:

وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ”(المائده/۴۴)ترجمه: و ( بدانيد كه ) هركس برابر آن چيزي حكم نكند كه خداوند نازل كرده است او و امثال او بيگمان كافرند

وصف دوم)ظلم:

وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ”(المائده/۴۵)ترجمه: و كسي كه بدانچه خداوند نازل كرده است حكم نكند ( اعم از قصاص و غيره ) او و امثال او ظالم بشمارند .

وصف سوم) فسق:

وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ”(المائده/۴۷)ترجمه: و كسي كه بدانچه خداوند نازل كرده است حكم نكند ، او و امثال او فاسق هستند

وصف چهارم)عدم ایمان:

فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيماً (النساء/۶۵)ترجمه: امّا ، نه ! به پروردگارت سوگند كه آنان مؤمن بشمار نمي آيند تا تو را در اختلافات و درگيريهاي خود به داوري نطلبند و سپس ملالي در دل خود از داوري تو نداشته و كاملاً تسليم ( قضاوت تو ) باشند.

وصف پنجم)باور و ایمان به طاغوت:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيداً”(النساء/۶۰)( اي پيغمبر ! ) آيا تعجّب نمي كني از كساني كه مي گويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند ( ولي با وجود تصديق كتابهاي آسماني ، به هنگام اختلاف ) مي خواهند داوري را به پيش طاغوت ببرند ( و حكم او را به جاي حكم خدا بپذيرند ؟ ! ) . و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه ( به خدا ايمان داشته و ) به طاغوت ايمان نداشته باشند . و اهريمن مي خواهد كه ايشان را بسي گمراه ( و از راه حق و حقيقت بدر ) كند.

وصف ششم)تبعیت از هوای نفس و سرپیچی از حق:

فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ”(المائده/۴۸)ترجمه: پس ( اگر اهل كتاب از تو داوري خواستند ) ميان آنان بر طبق چيزي داوري كن كه خدا بر تو نازل كرده است ، و به خاطر پيروي از اميال و آرزوهاي ايشان ، از حق و حقيقتي كه براي تو آمده است روي مگردان.

وصف هفتم)درخواست کردن حکم جاهلیت:

أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ (المائده/۵۰)ترجمه: آيا ( آن فاسقان از پذيرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپيچي مي كنند و ) جوياي حكم جاهليّت ( ناشي از هوي و هوس ) هستند ؟ آيا چه كسي براي افراد معتقد بهتر از خدا حكم مي كند ؟

وصف هشتم) نفاق و منافقی:

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُوداً (النساء/۶۱)ترجمه: و زماني كه بديشان گفته شود : به سوي چيزي بيائيد كه خداوند آن را ( بر محمّد ) نازل كرده است ، و به سوي پيغمبر روي آوريد ( تا قرآن را براي شما بخواند و رهنمودتان دارد ) ، منافقان را خواهي ديد كه سخت به تو پشت مي كنند ( و از تو مي گريزند و ديگران را نيز از تو باز مي دارند ) .

وصف نهم)مرض قلب و شک و سوء ظن به الله متعال:

أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ”(النور/۵۰)ترجمه: آيا در دلهايشان بيماري ( كفر ) است ؟ يا ( در حقّانيّت قرآن ) شكّ و ترديد دارند ؟ يا مي ترسند خدا و پيغمبرش بر آنان ستم كنند ؟ ( بلي ! ايشان دچار بيماري كفر و گرفتار شكّ بوده و از داوري پيغمبر كه برابر احكام الهي است هراسناك مي باشند . خوب مي دانند كه خدا و رسول ستمگر نبوده و حق كسي را حيف و ميل نمي كنند) بلكه خودشان ستمگرند

وصف دهم)شرک:

وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً”(الکهف/۲۶)ترجمه: و در فرماندهي و قضاوت خود كسي را انباز نمي گرداند.

وصف یازدهم)تقلید کفار و مشرکین:

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ (البقره/۱۷۰)ترجمه: و هنگامي كه به آنان گفته شود : از آنچه خدا فرو فرستاده است پيروي كنيد ( و راه رحمان را پيش گيريد ، نه راه شيطان را ) ، مي گويند : بلكه ما از آنچه پدران خود را بر آن يافته ايم پيروي مي كنيم ( نه از چيز ديگري ) . آيا اگر پدرانشان چيزي ( از عقائد و عبادات دين ) را نفهميده باشند و ( به هدايت و ايمان ) راه نبرده باشند ( باز هم كوركورانه از ايشان تقليد و پيروي مي كنند ؟

وصف دوازدهم)اعراض:

وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ (النور/۴۸)ترجمه: هنگامي كه ايشان به سوي خدا و پيغمبرش فرا خوانده مي شوند تا ( پيغمبر ، برابر چيزي كه خدا نازل فرموده است ) در ميانشان داوري كند ، بعضي از آنان ( نفاقشان ظاهر مي شود و از قضاوت او ) رويگردان مي گردند . ( زيرا كه مي دانند حق به جانب ايشان نيست و پيغمبر هم دادگرانه عمل مي فرمايد ، و حق را به صاحب حق مي دهد )

بدان_الله رحمتت کند_ که یک رای دادن در این سیستم طاغوتی دموکراسی سبب وارد شدن به جه کفریاتی میشود.

ای مسلمان ایا حاضری در این کفریات دین سکولاریسم وارد بشوی؟

سبحان الله چقدر سخت است هنگامی که در قبر قرار میگیریم و منتظر این هستیم که خلاص بشویم و پنجره ای بر طرف بهشت برایمان باز شود اما…اما انگاه میدانیم که جه کفریاتی را شامل شده ایم معاذالله…!

چقدر سخت است هنگامی که در محشر رسول الله صلی الله علیه و سلم به طرف قسمتی از امتش رو میکند و میگوید امتی امتی لکن ملائکه میگویند انها از امتت نیستند یا رسول الله تو نمیدانی که بعد از تو چه کارهایی را کرده اند. آری!مفهوم حدیث اینست انان از امتت نیستند…

ای برادرم و ای خواهرم چگونه حاضر میشوی دموکراسی و دین سکولاریسم بر تو حکم کند در دنیا فقط و فقط در اراضی دارالاسلام  اعزها الله حکم الله اجرا میشود در جاهای دیکر دموکراسی و حکم غیر الله حاکم است.

آری این سکولاریسم و دموکراسی است !!! که اکثریت موفق خواهد شد لکن در اسلام اکثریت در کل معنایی ندارد بله کیفیت مهم است لکن به این معنی نیست که کمیت ارزشی ندارد این را در قبال دین سکولاریسم و دموکراسی میگوییم.دموکراسی ای که معلوم نیست چه کسی بر کرسی خواهد نشست جه دیوانه باشد چه عاقل چه ملحد باشد جه کافر و… فرقی نیست کی باشد فقط رای اکثریت را بیارد…

مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ( سوره صافات آیه ۱۵۴)چه چیزتان شده است، چگونه داوری می‌کنید؟ (هیچ می‌فهمید چه می‌گوئید و چیکار میکنید؟!).

اما نگاه کنید در قران اکثریت چه کسانی هستند و اقلیت چه کسانی هستند؛

  • بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ۱۰۰ بقره/ بلکه اکثرشان نمیدانند
  • وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ۱۱۰ آل عمران/ اکثرشان فاسق است
  • وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ۱۰۳ مائده/ اکثرشان نمی اندیشند
  • وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ۱۱۱ انعام/ و لکن اکثرشان جاهل هستند
  • وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ ۸۳ نحل/ اکثرشان کافر هستند
  • وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ۷۹ مومنون/ اکثرشان از حق بیزارند
  • وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ۸ شعراء/ و اکثرشان ایمان نمی اورند
  • وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ۲۲۳ شعراء/ اکثرشان دروغگویند
  • وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ۷۳ نمل/ اکثرشان شکر گذار نیستند
  • كَانَ أَكْثَرُهُم مُّشْرِكِينَ ۴۲ روم/ اکثرشان مشرک بودند

و ایات دیگر…

بدان و تامل کن!

چگونه میخواهی با اکثریت به موفقیت برسی!

چگونه میخواهی با اکثریت به رستگاری برسی!

چگونه میخواهی با اکثریت به حکم الله تعالی برسی!

چگونه میخواهی با اکثریت به حق برسی!

والله نخواهی توانست الله سبحانه و تعالی رسول الله صلی الله علیه و سلم را نهی کرد از اینکه تبعیت از اکثریت کند چرا که اگر از اکثریت تبعیت کند گمراه خواهد شد!!

وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ ‏( انعام /۱۱۶) «و اگر از بيشتر اهل‌ زمين‌» يعني: از كفار «فرمانبرداري‌ كني‌» زيرا آنان‌ اكثريت ‌هستند «تو را از راه‌ خدا گمراه‌ مي‌كنند» و از دين‌ وي‌ به‌ بيراهه‌ مي‌كشند.

آري‌! سنت‌ خداي‌سبحان‌ در خلقش‌ بر آن‌ رفته‌است‌ كه‌ حق‌ جز به‌دست‌ اقليتها پاي‌ نمي‌گيرد اما اكثر مردم‌، پيرو خواهشها و هواهاي‌ نفساني‌ خويش‌ در امور دين‌ هستند و «جز از وهم‌ و گمان‌ پيروي‌ نمي‌كنند» وهم‌ و گماني‌ كه‌ هيچ‌ اصل‌ و اساسي‌از علم‌ و عقل‌ ندارد، مثلا اين‌ گمان‌ كه: معبودان‌ باطل‌ سزاوار پرستش‌اند و آنان ‌بندگان‌ را به‌ خداوند متعال‌ نزديك‌ مي‌سازند! همچنان‌ ساير پندارهاي‌ بي‌اساس‌ در انديشه‌ ديني‌ بشر «و جز اين‌ نيست‌ كه‌ دروغ‌ مي‌بافند» يعني: آنان‌ در ادعاهاي‌ باطل‌خود، حدس‌ و تخمين‌ و دروغ‌ به‌هم‌ مي‌بندند.(انوارالقران)

اما ابن کثیر در تفسیر ایه میفرماید؛“الله تعالی خبر میدهد که اکثر بنی ادم گمراه هستند”

الله سبحانه و تعالی مارا جزو این اکثریت قرار ندهد.

ادامه دارد …. ان شاء الله

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 226 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:25