چگـونه با بازجـــو یان وابسطه به طواغیت و دیکتاتوری سکولاریسم روبرو شویم؟! (۳)

ساخت وبلاگ

چگـونه با بازجـــو یان وابسطه به طواغیت و دیکتاتوری سکولاریسم روبرو شویم؟! (۳)

خلاصه­ای از کتاب: «فلسفه­ی تعامل در پشت میله­های زندان »

با تصرف: جلبیب قندهاری

متـرجـم: س . میرتوکلی

  • اعتراف به مسائل جزئی و کوچک مقدمه اعتراف به مسایل بزرگ است .. این مسایل کوچک در دیدگاه محقق سرنخ محسوب می­شوند و شاید بتواند با تجزیه و تحلیل آنها به اطلاعات فوق العاده مهمی برسد که حتی فکرش را هم نمی­کردی ..
  • لازم است که بدانی که فروریزی و اعتراف کاملاً ارادی و اختیاری هستند و بلایی بر سر جهاد و جماعت می­آورند که از شدیدترین شکنجه­هایی که ممکن است در حق تو روا داشته شود بالاتر است .. یک واقعیت مهم: «اعتراف محکومیت و سپس زندان را در پی دارد اما پایداری و مقاومت بازداشت موقت را به دنبال دارد.»
  • فراموش نکن که بسیاری از مجاهدان و برادرانت اعتراف نکرده­اند تو هم سعی کن مثل آنها باشی .. همه کسانی که اعتراف کرده­اند بعداً گفته­اند که می­شد با کمی خودداری مقاومت کنند و زبان نگاه دارند ..
  • بازجو با احساسات تو بازی می­کند و به تو تلقین می­کند که اعتراف هیچ خطری برای تو ندارد بلکه صرفاً یک کار کلیشه­ای برای ختم پرونده­ات است .. همه اینها دروغی بیش نیستند .. و مبادا هیچ کدام از حرفها و وعده­های بازجوها یا نگهبانان را باور کنی ..
  • اکثر اطلاعات بازجو در مورد تو فرضی و ناقص است و تنها می­کوشد با همکاری و همیاری تو و یا حرف­هایی که مهم نمی­پنداری آنها را کامل گرداند .. آنها مدام می­گویند همه چیز را می­دانند، تو هم همواره این سوال را از خودت بپرس: “اگر واقعا همه چیز را در مورد من می­دانند چرا این جا نگاهم داشته­اند؟” .. آنها برای محکوم کردن تو در دادگاه به اعتراف تو احتیاج دارند و همچنین می­خواهند از صحت معلوماتی که دارند مطمئن شوند، لذا اگر معلوماتی که در مورد خودت بازگو می­کنند درست هم بود تعجب نکن و خودت را نباز، چون فرق زیادی بین معلوماتی که یک مخبر گزارش می­دهد با آنهایی که از دهان تو بیرون می­آید وجود دارد ..
  • اگر بازجو در مورد برادرانی که بیرون هستند از تو سوال پرسید هرگونه رابطه با آنها را انکار کن و حتی اگر می­داند دوستنان تو هستند منکر هر نوع آشنایی با آنها شو .. چیز دیگری که لازم است بدانی این است که، اگر از کارهای به اصطلاح خلاف قانون دیگـران آگاه باشی و بدان اعتراف نکنی از نظر آنها جـرم محسوب می­شود و دادگاه به جرم عدم رد گزارش تو را به حبس محکوم می­نماید.
  • اگر هم نتوانستی بنا به دلایل موجود رابطه خود را با برخی افراد یا رویدادها نفی کنی، باز هم به این معنی نیست که اعتراف کنی .. بلکه می­توانی مغز خود را کمی بکار بیاندازی و این دلیل را یک سوئ تفاهم یا یک اتفاق جلوه بدهی .. البته باید اصرار و استقامت نشان دهی ..
  • در طول بازداشت هیچ اطلاعاتی به هم­سلولی­ها و همبندی­هایت مده چون امکان دارد آنها اعتراف کنند یا جاسوس باشند .. مجاهد راستینی که با تو در بند است نیازی به معلومات ندارد ..
  • o خطر همکاری با بازجو
  • هدف بازجو نابودی مجاهد و گرفتن اعتراف از اوست .. تا او را به موجود بی اراده و بی­هدف تبدیل کند تا دعوت و مجاهدت­هایش را ناکام و عقیم نماید ..
  • به خاطر داشته باش که او برای رسیدن به این هدف با تمام توان تلاش می­کند تا تو را راضی به همکاری کند .. با زور و یا با خدعه و نیرنگ می­کوشد خود را دوست تو جلوه دهد و او صلاح تو را می­خواهد. یا گاهی در مورد مسایل جانبی و بی­اهمیت با تو به گفتگو می­نشیند، و از خاطره­ها حرف میزند .. همه اینها به خاطر این است تا تو را به اشتباه بیاندازد و از زیر زبانت حرف­هایی بیرون بکشد که برای تکمیل معلومات خود به آنها نیاز دارد .. تو مهمان نیستی و بازداشتگاه هم محل پذیرایی نیست پس بازجو نیز دوست و رازدار و همدم شایسته­ای برای تو نخواهد بود .. بنابراین با او سرسخن را باز نکن تا در دامی که برایت پهن کرده است گرفتار نشوی .. چون او می­تواند بی­آنکه تو متوجه شوی معلوماتی از تو بیرون بکشد که علیه خودت و دیگران از آنها استفاده می­کند.
  • پیوسته این را به یاد بیاور و با خود تکرار کن که حکومت طاغوت و سکولاریست مزدور خارجیان اشغالگر سکولاریست و سازمان اطلاعاتش تنها می­تواند با چیزهایی که از زبانت بیرون می­کشد تو را محکوم کند .. اعتراف دیگران علیه تو آسیب به تو نمی­رساند .. اگر دست قضا تو را به اعتراف واداشت از تأکید اعتراف خود پیش رئیس­کل خودداری کن و دوباره انکار و سماجت خودت را از سر بگیر .. تایید اعتراف در حضور رئیس­کل چیزیست که در دادگاه می­تواند علیه تو استفاده شود .. رئیس­کل را احتمالا مردی مهربان و خوش برخورد می­بینی که نیشش تا بنا گوش باز است و به تو چای و سیگار تعارف می­کند با تو گپ میزند .. همه اینها به این خاطر است تا احساس کنی که کار آسانی پیش رو داری و جرایمت آنقدرها هم که فکر می­کنی سنگین نیستند .. او سپس شروع می­کند به خواندن اعترافاتت، مبادا با این تصور که دیگر کار از کار گذشته است و اطلاعات از تو اعتراف گرفته است، آنها را تایید کنی یا گول وعده­های شیرین او را بخوری .. او یک گرگ بی چشم و روست .. و در دادگاه و قتی که می­گویی من در زیر شکنجه اعتراف کرده­ام می­گوید: “فلانی به چشم­هایم نگاه کن من تو را زده­ام؟” اگر اعترافاتت را تایید کنی در واقع هدیه بزرگی به دشمنت داده­ای، همین مرد مهربان و رئوفی که در برابر تو نشسته است در دادگاه چشمانش را می­بندد و دهانش را می­گشاید و از رئیس دادگاه درخواست اشدّ مجازات را برایت خواهد کرد .. و خواهد گفت که تو یک تروریست خائنی و منکر هر نوع شکنجه وآزار و اذیت خواهد شد ..
  • تنها کاری که تو را در برابر آنها محافظت می­کند این است که مطلقاً با آنها کوچکترین همکاری­ای نداشته باشی .. اینکار دست­های آنها را می­بندد و دیوار ترسی را که در ذهن تو ساخته­اند، فرو می­ریزد ..
  • مطمئن باش کوچکترین معامله با دشمن خیانتی است که تورا به زباله­دان تاریخ می­اندازد .. هروقت خواستی با بازجو معامله کنی فراموش نکن که او هرگز به تعهدات خویش عمل نمی­کند، هر وقت گفت در مقابل اعتراف آزادی تو را تضمین می­کند دروغ می­گوید .. چون او اصلاً نمی­تواند تو را زندانی کند مگر اینکه اقرار کنی که در این صورت از مدرک کافی برای محکوم کردن تو برخوردار است .. و به تو می­گوید: “برای اینکه از دست دوستانت در امان باشی تو را حبس می­کنم چون تو به آنها خیانت کرده­ای می­خواهند تو را به قتل برسانند.” .. او برای اینکه ملکه اطاعت را در ذهن تو بسازد دستورهای ساده­ای از قبیل نشستن و برخاستن هم به تو می­دهد، چون کسی که بلافاصله اوامر او را اجرا می­کند بیشتر احتمال دارد اعتراف کند ..
  • اعتیاد به سیگار ممکن است تو را در برابر دشمنان خدا ذلیل کند .. چه بسیار بازداشت­شدگانی را دیده­ایم کـه برای یک نخ سیگار به نگهبانان و بازجو التماس می­کنند .. گاهی بازجو در مقابل اعتراف اجازه می­دهد متهم داخل سلولش سیگار بکشد بنابراین همین الان آن را ترک کن ..
  • گاهی بازجو یک نخ سیگار به تو تعارف می­کند و اگر قبول نکنی تو را میزند، اگر بلند شوی یا بنشینی بازهم تو را میزند احتمالاً احساس شکست می­کند یا حس می­کند تو از کتک کاری میترسی، بنابراین می­کوشد تو را به همکاری وادار کند. بازجو می­تواند جلوی خورد و خوراک و آشامیدن را بگیرد و میتواند تو را بزند و گرسنه و تشنه و بیدار تو را نگاه دارد اما نمیتواند زبان تو را به حرکت وا دارد. بازجویی هم مثل مبارزات خیابانی و چریکی است .. بنابراین با دشمن همکاری مکن .. و چون تو بر قدرت و ثبات خود تکیه داری پیروز می­شوی .. بازجو سکولاریست مرتد تو را به قرآن یا طلاق سوگند می­دهد ..
  • دروغگویی در این مورد چون مکری جائز است ..
  • بنابراین با جنایتکاری که خدا و قرآن را نمی­شناسد و تنها هدفش عقیم کردن تلاشها و مجاهدت­های توست همکاری نکن .. او دشمن خدا و قرآن و شریعت است ..
  • از انس­ابن­مالک در مورد مردی پرسیدند که برای لو دادن مرد دیگری دستگیر شده است، که آیا در این حالت می­تواند سوگند دروغ یاد کند؟
  • پاسخ داد: «بله و اگر هفتاد بار قسم دروغ بخورد بهتر از آن است که مسلمانی را لو بدهد.»
  • هر نوع اطاعت از بازجو باعث می­شود او به هدف شومش نزدیکتر شود و تو را در برابر او ذلیل­تر می­کند. وسط حرف­های بازجو حرفی نزن زیرا سخن گفتن توفیری نمی­کند.
  • هر معلومات کوچکی که به دشمن می­دهی، ممکن است کمال استفاده را از آن ببرند .. هر وقت احساس کردی به دام افتاده­ای دوباره انکار و اصرار را از سر بگیر .. پاسخ­های مشابه­ی بده: مثلاً “نمی­دانم” و “چیزی نمی­دانم” و “این برایم مهم نیست” اینگونه جواب­ها بازجو را کلافه می­کند .. اگر هم مجبور شدی پاسخ­های دیگری بدهی سعی کن جوری جواب بدهی که باعث ایجاد سوال­های بعدی نشود .. مثلاً اگر پرسید چه کسی این اسلحه را به تو داد؟ اسم یک مرده را بگو و اینکه این موضوع را غیر از او کسی نمی­دانست ..
  • تا نتواند سوال­های دیگری از تو بپرسد .. مثلا اسم و مشخصات کامل فرد دیگری که از این ماجرا باخبر بوده است و… هر وقت بازجو سرنخی از تو به دست آورد تا آخر می­رود و دست بردار نخواهد بود .. بنابراین پاسخ به یک سوال وی به معنی پایان راه نیست بلکه تازه­کار او با تو شروع می­شود ..
  • o چگونه به سوال فلان شخص را می شناسی جواب بدهیم؟
  • جواب نه، در را به روی سولات دیگر می بندد. حال آنکه گفتن بله سوالات دیگری را به دنبال دارد مانند: اسم کامل او چیست؟ شماره تلفن او چیست؟ چه ماشینی سوار می­شود؟ کجا می­نشیند؟ چند وقت است او را می­شناسی؟ آخرین بار کی او را دیدی؟ این ملاقات کجا صورت گرفت؟ در مورد چه چیزی حرف زدید؟ چه کسانی آنجا حضور داشتند؟ اسامی و مشخصات کامل آنها چیست؟ و…
  • به نجات شخص خودت فکر نکن، و فراموش نکن که اعتراف پایان راه و همکاری تنها راه چاره نیست .. هرچه بیشتر مقاومت کنی بازجو از راهکارهای روشن­تری استفاده می­کند و دلایل و برهان­هایش را رو می­کند .. در این صورت ابتکار عمل را در دست بگیر و بگذار تا او برگ­هایش را رو کند و تو کوچکترین همکاریی نکن ..
  • پایداری و استقامت باعث می­شود تا برای فشار به تو دلایل بیشتری ارایه دهند و اگر تو کارآزموده باشی از روی این دلایل می­توانی مرحله بعدی را پیش بینی کنی .. همه شیوه­های بازجو آزمون و خطاست ..
  • پس تو هر بار او را شکست بده و مطمئن باش هر بازجویی را می­توان به راحتی گمراه کرد. (وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيط) آل عمران ۱۲۰ «و اگر (در برابر اذيّت و آزارشان) بردباری كنيد و (از دوستی با ايشان) بپرهيزيد، حيله‌گری (و دشمنی خائنانه) آنان به شما هيچ زيانی نمی‌رساند، شكّی نيست خداوند بدانچه انجام می‌دهند احاطه دارد (و قادر به دفع نقشه‌های خائنانه و نيرنگهايی شیطانی آنها از شما است).»
  • (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) آل عمران ۲۰۰ «ای كسانی كه ايمان آورده‌ايد! (در برابر شدائد و ناملايمات) شكيبايی ورزيد و استقامت و پايداري كنيد و مراقبت به عمل آوريد و از (خشم) خدا بپرهيزيد، تا اين كه رستگار شويد.»
  • در پایان توجه خوانندگان محترم را به چند نکته ی امنیتی ساده که از جانب استاد ابوحمزه المهاجر هورامی جهت مبارزات شهری و زیرزمینی تدریس شده اند جلب می نمایم : ”
  • در این گونه مواقع مخفی کاری و انضباط حرف اول مبارزه و جنبش را می زند.
  • نظر خواهی و مشورت عمومی از افراد امکان پذیر نیست. به همین دلیل سازمان از حالت آزاد و طبیعی اش کاملاً خارج شده و در حالتی از اضطرار قرار می گیرد. شرایط خشن و پلیسی حاکم بر جامعه ایجاب می کند جهت حفظ و زنده نگهداشتن سازمان اولین هدف جنبش حفظ اعضاء و به خصوص رهبری می باشد. اعضاء تیمی که به صورت ۳ الی ۵ نفره شکل می گیرند از هسته های تیمی دیگر بی اطلاعند و در محلات و روستاهای منطقه طبق روش همان محل زندگی کرده ، لباس پوشیده و هماهنگ می شوند.
  • معمولاً برای رد گم کردن در هر تیم باید یک زن و شوهر وجود داشته باشد تا به صورت یک خانواده جلوه نموده و همسایگان را متوجه خود نکنند. در تمام مدت شبانه روز یک نفر از طریق دوربین مخفی (که با برق یدک حمایت می شود) یا هر وسیله ی دیگری که ایجاد شبهه نکند باید کشیک بکشد تا بقیه را از حملات احتمالی نیروی نظامی دشمن ومرتدین با خبر سازد.
  • یکی از افراد مستعد و آموزش دیده تیم مأمور ارتباط با تیم دیگر می شود.
  • هیچ رابطی از مکان و حتی قیافه ی تیم دیگر با خبر نمی شود و هیچ گونه کنجکاوی در این زمینه ننموده و هیچ گونه اطلاعاتی از طرف مقابل را نیز نمی پذیرد و در صورت هر گونه دهن لقی رابط تیم مقابل آن را بدون کوچک ترین ملاحظه ای به فرمانده اش گزارش می کند. قبل از انجام قرار رابطه ها باید جداگانه محل قرار داد را بازدید کنند و پس از اطمینان از امن بودن قرارگاه مأموریت را انجام دهند.
  • پس از آن برای قرار و دیدار بعدی مکان و زمان دیگری را با رمز مشخص و کاملاً سری که تنها فرمانده از آن با خبر است مشخص می کنند. هیچ قراری نباید از لحاظ مکان و نفر با قرار قبلی یکی باشد.
  • کلیه دیدارها باید در سر وقت صورت پذیرد و چنان چه کسی دیر سر قرار برود باید و باید به نحو احسن از جانب فرمانده تنبیه بدنی متناسب با عزت شخص مسلمان شود. چنان چه رابطی به هر دلیلی سر قرار حاضر نشد و یا این که رابط در سر وقت مقرر به خانه ی تیمی برنگشت تمام اعضاء تیم باید در اسرع وقت تمام مدارک داخل خانه را پاک کرده و خانه را نیز تخلیه نمایند و تا اطلاع مطمئن ثانوی مخفی شوند و تا زمانی که از جانب رهبری تیم با آن ها ارتباط برقرار نشده هم چنان مخفی بمانند. . (دیر رسیدن رابط یعنی اسارت و هیچ ظن دیگری پذیرفته نمی شود.
  • به همین دلیل باید هم رابط و هم اعضاء کوچک ترین ریسکی را قبول نکنند و کاملاً به عواقب عمل خود چه مثبت چه منفی آن واقف باشند).
  • دیر جنبیدن و اطمینان بیش از حد به استقامت مبارزین –اسیر شده- به هسته های وسیعی در کل دنیا لطمه وارد کرده است .
+ نوشته شده در جمعه ۱۴۰۱/۰۳/۲۰ ساعت 9:43 توسط روشنگر  | 

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 22 خرداد 1401 ساعت: 22:42