آیا کسی می توان در نهادهای مختلف حکومتی ایران که با این احزاب سکولار می جنگند مشارکت کند یا فقط کار

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۴۰: من یک شافعی مذهب از کوردستان ایران هستم و واقعاً اگر یک اهل سنت غیر کورد هم به میان ما بیاید می داند که این احزاب سکولار و این فرهنگ سکولاریستی چه بر سر عقاید و فرهنگ و اخلاق اسلامی ما آورده است، این سکولاریستها ملت ما را به لجن کشیده اند و با نصیحت فردی و حتی با نصیحت جماعتها و حزبهای اسلامی هم نمی توان جلو این مفسدین را گرفت و حتماً به قدرت حکومتی نیاز هست اما بسیاری از کسانی که خودشان را آگاه به مسائل عقیدتی و منهجی می دانند کنار کشیده اند و نظاره گر شده اند و مشتی انسان ناکارآمد و گاه جاهل به شریعت و حتی سکولار در بعضی از جاهای حساس قدرت قرار گرفته اند آیا در چنین شرایطی کسی مثل من می تواند در نهادهای مختلف حکومتی ایران که با این احزاب سکولار می جنگند مشارکت کند یا فقط کار معلمی و کارمندی و پیمانکاری و غیره صحیح است؟

ج: چنانچه شما با عبور از شبهات «الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ»[۱] و « دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ»[۲] و «الرُّوَيْبِضَة»[۳] و «عُلَمَاءِ السَّوْءِ» به این درجه از شناخت رسیده باشید که :

  1. بُنِيَ الإسْلَامُ علَى خَمْسٍ: شَهَادَةِ أنْ لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ وأنَّ مُحَمَّدًا رَسولُ اللَّهِ، وإقَامِ الصَّلَاةِ، وإيتَاءِ الزَّكَاةِ، والحَجِّ، وصَوْمِ رَمَضَانَ.[۴] اسلام بر پنج چيز بنا شده است: ۱- گواهي به لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ وأنَّ مُحَمَّدًا رَسولُ اللَّهِ ۲- اقامة نماز ۳- دادن زكات ۴- حج 5- روزه رمضان؛ و رسول الله صلی الله علیه وسلم هم در پاسخ جبرئیل در تعریف اسلام باز می فرماید: الْإِسْلَامُ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ، وَتُقِيمَ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِيَ الزَّكَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ الْبَيْتَ إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبِيلًا[۵] و شیعیان جعفری مثل سایر مذاهب اسلامی به این پنج ستون ایمان دارند و داخل اسلام می شوند
  2. و به این درجه از شناخت رسیده باشید که رسول الله صلی الله علیه وسلم باز در پاسخ به سوال جبرئیل در تعریف ایمان می فرماید: أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ [۶] ايمان عبارت است از اين كه ايمان بياوري به الله، و ملائكه الله، و پيامـبران الله، و روز قيامت، و ایمان بیاوری به قَدَر (سرنوشت یا تقدير) خير آن و شر آن. و باز شیعیان جعفری مثل سایر مذاهب اسلامی با ایمان به این موارد، جزو مسلمینِ مومنین و اهل ایمان نیز محسوب می شوند.
  3. و به این درجه از شناخت رسیده باشید که بر اساس اجماع مذاهب معروف به اهل سنت، مذهب جعفری را فرقه و مذهبی اسلامی بدانید (هر چند دسته هایی از آنها را اهل بدعت هم بدانید)
  4. و به این درجه از شناخت رسیده باشید ایران را که از سال ۱۳۵۷ش تا کنون قانون اساسی آن بر اساس شیعه ی جعفری که یکی از مذاهب اسلامی است تدوین شده و حاکمیت آن نیز در اختیار قوانین شریعت الله و رهبریت مسلمان است را «دارالاسلام» بدانید و در میان تمام دارالاسلامهای موازی کنونی هم اولین دارالاسلامی است که تشکیل شده است
  5. و رهبریت آن نیز بر معصیت از الله تو را امر نکرده باشد که «لا طَاعَةَ في مَعْصِيَةٍ، إنَّما الطَّاعَةُ في المَعروفِ»[۷] و در این بیعت بر«السَّمعِ والطَّاعَةِ في العُسْرِ وَاليُسْرِ والمَنْشَطِ والمَكْرَه، وَعلى أَثَرَةٍ عَليْنَا» کفر بواح و آشکاری نیز مرتکب نشده باشد که از سوی الله برای آن دلیل و برهانی مبنی بر کفر بودنش، داشته باشید و «اطاعت» از او را از دوش مومنین و ساکنین دارالاسلام بردارد، إِلَّا أَنْ تَرَوْا كُفْرًا بَوَاحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فِيهِ بُرْهَانٌ،[۸]
  6. و باز چنانچه «در وضع موجود»، جنگ آشکار کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی (دشمنان شماره یک مومنین) و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی (دشمنان شماره ۴ مومنین) بر علیه قوانین شریعت الله و هر دارالاسلامی که بر اساس هر یک از مذاهب و تفاسیر اسلامی شکل گرفته است را بر اساس قاعده و اصل همیشگی جنگ طلبانه ی این کفار سکولار سکولار در طول تاریخ « وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ » (بقره/۲۱۷) ببینید، همچنانکه صلاح الدین ایوبی حمله ی نصرانی های اهل کتاب (دشمنان شماره۳ مومنین) بر علیه حکومت شیعیان اسماعیلی فاطمی های مصر را دید و به همراه شیرکوه به یاری آنها شتافت[۹]:

    در چنین حالتی بعد از ایمان و نماز، بزرگترین فرض عین، اهل جماعت شدن و جهاد در زیر پرچم واحد این جماعت واحد و تقویت و مراقبت و دفاع و محافظت از این دارالاسلام به عنوان سپر اصلی است تا زمانی که باذن الله بتوانیم این بدعتِ حکومتِ ۱- بدیل ۲- اضطراری ۳- اسلامی را به تدریج اصلاح و ارتقاء داده تا به درجه ی مطلوب ما یعنی سنتِ «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»[۱۰] تکامل پیدا کند.

    پس در وضع موجود، با وجود:

  7. شیعیان نامتعادل و نامیزانی که در پاره ای از مناصب اجرائی حکومتی دارالاسلام ایران نفوذ کرده و وجود دارند و به اندازه ای که از دستشان بر می آید در برابر شما و امثال شما و اصول حاکم بر دارالاسلام مانع و سد می شوند و تخریب می کنند
  8. و با وجود جنگ فراگیر و بی سابقه ی رسانه های تبلیغی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی که از مجریان اصلی جنگ روانی دشمنان بر علیه مومنین و دارالاسلام هستند
  9. و با وجود تهدیات غیرقابل انکار نظامی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی که حتی احزاب سکولار و مرتد و مزدور محلی در مواردی اقدام به ترورهای کورِ بزدلانه ی مومنین اهل دعوت و جهاد می کنند
  10. و با وجود تفکرات نجدیت و بخصوص نجدی زده هایی که از میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی بوجود آمده اند که این نجدیت قابله ی نادیده گرفتن اولویتها و مقاصد شریعت و استاد پرداختن به مسائل ریز فقهی اختلافی قابل چشم پوشی و در نهایت استاد مشغول کردن مسلمین به مسلمین و رها کردن دشمنان اصلی هستند که خواسته -از کانال شبکه های مختلف ماهواره ای و مجازی- یا ناخواسته از کانال فرقه ها و گروههای متفرق تبلیغی یا مسلحانه در جبهه ی دشمنان اصلی بر علیه مومنین و دارالاسلام قرار گرفته اند،

    در چنین وضعیتی که :

  11. شما هنوز نتوانسته اید وزنه و قدرتی حتی در میان قوم و هم مذهبی های خود به دست بیاورید
  12. و هنوز نتوانسته اید از کانالها و نهادهای مختلف موجود در دارالاسلام کسب قدرت کنید و کسب قدرتی نکرده اید و چنان آسیب پذیر هستید که هر ناکسی هر وقت بخواهد می تواند به شما آسیب بزند و حتی نمی توانید در یک دادگاه ساده با قدرت از حق خودتان دفاع کنید
  13. و حتی در جو مجازی و اجتماعی به وجود آمده توسط کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین بومی دچار خودسانسوری هایی نیز شده اید
  14. و علاوه بر آن: إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ (انعام/۱۲۱) شیاطین هم به یاری این سکولاریستها و سکولار زده ها آمده و مطالب وسوسه‌انگیزی را به طور مخفیانه به آنها القاء می‌کنند تا این که با شما منازعه و مجادله کنند؛
  15. حتی گفتن این سخن که : «پیوستن به جماعت و «اهل جماعت شدن» و دوری از تفرق و تقویت و محافظت از این جماعت با مشارکت در تمام نهادها و ارگانهای حکومتی و مردم نهاد دارالاسلام یک وظیفه است» جرئت و شهامتی می خواهد که تنها از عهده ی غرباء و مومنین آگاهِ صادق و مخلصی مثل امام احمد بن حنبل و ابن تیمیه و امثالهم بر می آید.

    غربائی که قبل از آن کفر به طاغوت کرده باشند، که در واقع، کفر به طاغوت کفر به شیطان و کفر به تمام «کفار۵گانه» ی آشکار۱- الَّذِينَ هَادُوا(یهودیها) 2- وَالصَّابِئِينَ (مندائیان) 3- وَالنَّصَارَىٰ (مسیحی ها) 4- وَالْمَجُوسَ (زرتشتی ها) ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا احزاب یا به زبان امروزین سکولاریستها) است و بعد از آن به جایگاه و اهمیت «اهل جماعت» شدن و پرهیز از فرقه بازی و «قتال الفتنه» و میزان خطر کفار پنج گانه ی آشکار و دارودسته ی منافقین داخلی بر مومنین و اهل جماعت آگاهی شرعی لازم و کافی داشته باشند.

    اگر هر مومنی با کفر به طاغوت و سپس با ایمان به الله «اطاعت» خودش را از این طاغوتها و حاکمیت و قوانین این طاغوتها گرفته باشد و این «اطاعت» را به الله و قوانین شریعت الله و جماعت تولید شده توسط دارالاسلام داده باشد و «اهل جماعت» شده باشد و به این شکل «۴ معنی و مفهوم دین» (۱- قدرت حکومتی ۲- قانون وب رنامه ۳- اطاعت و فرمانبرداری ۴- مجازات و پاداش) را به الله داده و دینش را برای الله خالص کرده باشد باید بر اساس ۱- توانائی ۲- و تخصصی که دارد با جان و مال و زبانش حداقل در جهاد سه گانه ی با سکولاریستهای مهاجمی که تا سر سفره های ما و داخل خانواده های ما نفوذ کرده اند بر اساس امر رسول الله صلی الله علیه وسلم مبنی بر: «جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ»[۱۱] با مال و جان و زبان در جهاد بر علیه سکولاریستها مشارکت داشته باشد که بخش زیادی از این جهاد تنها از کانال جماعتی واحد با رهبریتی واحد و با «اهل جماعت» شدن صورت می گیرد.

    علاوه بر این، برای از بین بردن این منکرات متنوع و رنگارنگ عقیدتی (نظری) و عملی (ظاهری) که وجود دارند باید در تبلیغ صحیح شریعت الله بر اساس اولویات شریعت و جنگ روانی و مسلحانه ی موجود مشارکت داشته باشد هر چند که در حد «بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً»[۱۲] با رساندن یک آیه یا یک مساله ی شرعی باشد؛ یا در جنگ زبانی و تبلیغی و روانی، بیان یکی از مفاسد اخلاقی و رفتاری سکولاریستهای موجود باشد که هزاران هزار مفسده ی رفتاری و اختلاقی و عقیدتی دارند، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد سکولاریستهای قریش می فرمود:«اهْجُوا قُرَيْشًا، فَإِنَّهُ أَشَدُّ عَلَيْهم مِنْ رَشْق النَّبْلِ»[۱۳] به هجو قريش بپردازيد که هجو آنان از تيراندازی برای آنان دشوارتر و گران تر است.

    پس هم اکنون در دارالاسلام و دارالکفرهای سکولار «هر گونه مشارکتی» در نهادهای مختلف حکومتی، منجر به تقویت حاکمیت بر این سرزمینها می شود و فرق ندارد شخص در بخش اقتصادی فعالیت داشته باشد یا در بخش علمی و پزشکی و صنعتی و امنیتی و نظامی و تبلیغی و فرهنگی و غیره. به همین دلیل امام ابن حزم می گوید حتی اگر شخص در دارالکفرها به کفار محارب خدمتی برساند یا برای این کفار محارب کتابت هم بکند که منجر بهپشتیبانی کفار برعلیه مسلمین شود چنین شخصی کافری است مثل همان کفار.[۱۴]

    نمونه های حاطب ابن ابی بلتعه رضی الله عنه[۱۵]که از سابقون الاولون بود و عباس عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم که هنگام اسارت به وی فرمود: فَأَمَّا ظَاهِرًا مِنْكَ فَكَانَ عَلَيْنَا؛[۱۶] نشان می دهند که تقیه در حالت اجبار و اکراه هم تنها در زبان است، نه در عمل و مشارکت در هر گونه امر حکومتی کفار سکولار.

    مسلمان اگر در دارالکفری سکولار باشد و در یکی از نهادهای این دارالکفر سکولار فعالیت کند و یا در ارتش و نهادهای امنیتی و … این کفار سکولار در تحکیم و تطبیق قوانین کفری آنها و یا بر علیه مومنین مشارکت کند از او برائت می شود همچنانکه از سایر مشرکین یا احزاب یا به زبان امروزین از سایر سکولاریستها برائت می شود.

    در این صورت بسیار مهم است که شما بر اساس مذهبی که دارید، سرزمینی را دارالاسلام می دانید یا دارالکفر؟ بر اساس این نگرشِ مذهبِ شما، سایر اعمال شما نیز به صورت خودکار و اتوماتیک وار توسط شریعت و فقه همان مذهبی که به آن پایبند هستی مشخص شده اند:

  16. همچنانکه دادن ۴ معنی و مفهوم دین به هر یک از کفار و بخصوص به کفار سکولار شما را مشمول حکم «مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم»[۱۷]می کند
  17. و همچنانکه هر گونه مشارکت و دادن «اطاعت» آگاهانه، عمدی و اختیاری شما در تقویت و پشتیبانی کفار بر علیه مومنین و دارالاسلام شما را مشمول حکمِ « وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» ‏(مائده/۵۱) می کند و یکی از همین کفار محسوب می شوی هر چند نماز بخوانی و روزه هم بگیری و پاره ای از عبادات دیگر را نیز انجام دهی،
  18. الله تعالی در مورد این صفت خاصِ نظاره گر بودن دارودسته ی منافقین می فرماید: وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ ۖ (احزاب/۲۰) و اگر آن احزاب (=مشرکین= سکولاریستها) بار دیگر بر علیه دارالاسلام لشکر کشند و برگردند باز منافقان آرزوشان این است که در میان اعراب بادیه (صحرا نشینان و کوه و کمر نشینان، از جنگ آسوده و برکنار) باشند و از اخبار جنگی شما جویا شوند.

    به همین شکل، در دارالاسلام، در صورت آگاهی و علم، و با وجود اینهمه تهاجمات بی سابقه ی نظامی و روانی کفار اصلی و مرتدین بومی و دارودسته ی منافقین داخلی بر علیه دارالاسلام و اهل جماعت و اهل دعوت و جهاد، غیر از معذورین، مسلمانِ مومنِ نظاره گر و بی طرف وجود ندارد و تنها دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها هستند که در جنگ همه جانبه ی کفار سکولار بر علیه مومنین و دارالاسلام تنها از دور تماشاچی و نظاره گر هستند، و می بینیم با ساخت انواع ضرارها و برگذاری کلاسهای تخریبی توجیهی زیر زمینی یا آشکار برای مریدانشان، یاری مومنین و دارالاسلام را ترک می کنند، و همیشه تمایل دارند مومنین را در برابر کفار تنها بگذارند و حتی در جنگ روانی موجود اکثراً به عنوان ستون پنجم دشمن و بخشی از سربازان جنگ روانی دشمن عمل می کنند و دوست دارند کفار سکولار را بر علیه مسلمین یاری دهند و دوست دارند کفار سکولار و بخصوص احزاب سکولار محلی و هم زبانشان بر دارالاسلام پیروز شوند.

    در اینجا واضح است که در صورت تشکیل دارالاسلام و وجود جنگی روانی و تبلیغی یا مسلحانه بین دارالاسلام با دارالکفرها، برای یک مسلمان با دارالاسلام بودن یا نبودن «محک و معیارِ» مومن بودن یا جزو دارودسته ی منافقین شدن است؛ و مذهب اسلامی حاکم بر این دارالاسلام نیز باعث نمی شود این دارالاسلام به خاطر مذهب اسلامی اش از «محک و معیار» بودن بیافتد، همچنانکه مصرِ تحت حاکمیت فاطمیون شیعه اسماعیلیِ اهل بدعت که امثال شیرکوه و صلاح الدین ایوبی شافعی مذهب در برابر تهاجمات نصرانی ها در جنگهای صلبی به یاری آن شتافتند باعث نشد «محک و معیار» بودن آن حذف شود، یا برای کسانی مثل ماموستا ابوسید قطب کریکارِ سنی مذهب امری بدیهی است که در صورت وقوع جنگِ هر یک از کفار سکولار با دارالاسلام ایران که این دارالاسلام هم بر اساس قوانین شیعیان جعفری اداره می شود، خودش و شاگردانش را در صف و جبهه ی دارالاسلام ایران بر علیه صف و جبهه ی کفار جهانی و منطقه ای و محلی قرار دهد، هر چند از سوی مقلدین تفکرات نجدیت و پیروان احزاب سکولار و مرتد محلی به این دلیل و به دلیل مشروع دانستن سربازی برای دارالاسلام ایران مورد انواع برچسبها و اتهامات توخالی و غیر شرعی قرار گرفت و حتی به دلیل این واکنش شرعی اش توسط پیروان نجدیت هم تکفیرشد.

    برادر یا خواهر گرامیم که از کردستان شافعی مذهب این سوال را پرسیده ای: این منهج صحیح اهل سنت و جماعة در چگونگی برخورد با دارالاسلام به عنوان نماد عینی الجماعة، و تقویت و پشتیبانی و محافظت از این دارالاسلام و الجماعة به عنوان تنها سپر اهل دعوت و جهاد در برابر کفار سکولار مهاجم خارجی و مرتدین سکولار محلی است، صرفنظر از مذهب و تفسیر اسلامی که دارد، بخصوص زمانی که این دارالاسلام و الجماعة و همه ی ما در معرض تهاجم کفار آشکار خارجی و کفار پنهان داخلی و دارودسته ی فریب خورده ی آنها از میان مسلمین و اهل تفرق قرار گرفته باشیم؛ و فرقی هم ندارد شما در بخش رسانه ای و جنگ روانی و تبلیغی این دارالاسلام فعالیت دارید یا در بخش آموزشی و خدماتی و بهداشتی و صنعتی و امنیتی و نظامی و ورزشی و اقتصادی و راهنمای و رانندگی و مدیریتی و تفریحی و … آن که، همگی به نحوی منجر به تقویت و حمایت و پشتیبانی و محافظت از این دارالاسلام می شوند و شخص مومن باید در دارالاسلام و در جماعت مومنین در آنچه که بر اساس شریعت الله است اطاعت خودش را به حاکمیت و قوانین دارالاسلام بدهد و این فرق دارد با دارالکفرهای سکولار که از اساس باید از خودشان و حاکمیت و قوانینشان برائت کرد و از اساس از خوب و بدشان دوری و برائت کرد.

    امام مسلم نیشابوری و دیگران نقل می کنند عبدالله بن عَمرو بعد از آنکه حدیث صحیح «مَنْ بَايَعَ إِمَامًا، فَأَعْطَاهُ صَفْقَةَ يَدِهِ وَثَمَرَةَ قَلْبِهِ، فَلْيُطِعْهُ إِنِ اسْتَطَاعَ، فَإِنْ جَاءَ آخَرُ يُنَازِعُهُ فَاضْرِبُوا عُنُقَ الآخَرِ» عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّ الْكَعْبَةِ به او می گوید: این پسر عمویت معاویة به ما دستور می دهد تا اموالمان را به باطل بخوریم و خودمان را بکشیم و الله در قرآن می گوید : يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَكُم بَيۡنَكُم بِٱلۡبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنكُمۡۚ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا (نساء/۲۹) ‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اموال همدیگر را به ناحق ( یعنی از راههای نامشروعی همچون: دزدی، خیانت، غصب، ربا، قمار، و . . . ) نخورید مگر این که (تصرّف شما در اموال دیگران از طریق) داد و ستدی باشد که از رضایت (باطنی دو طرف) سرچشمه بگیرد، و خودکشی مکنید و خون همدیگر را نریزید. بیگمان الله (پیوسته) نسبت به شما مهربان بوده (و خواهد بود).‏ عبد الله بن عَمرو مدتی ساکت شد و سپس گفت: أَطِعْهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ، وَاعْصِهِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ؛[۱۸] از او (معاویة) در مواردی که اطاعت از الله است، اطاعت کن و در مواردی که معصیت و نافرمانی الله است از او نافرمانی کن.

    این قاعده ای اصلی در چگونگی برخورد با نظام حکومتی بر دارالاسلام و تمام مخلوقات است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: لا طَاعَةَ في مَعْصِيَةٍ.[۱۹]یا می فرماید: السَّمْعُ والطَّاعَةُ علَى المَرْءِ المُسْلِمِ فِيما أحَبَّ وكَرِهَ، ما لَمْ يُؤْمَرْ بمَعْصِيَةٍ، فإذا أُمِرَ بمَعْصِيَةٍ فلا سَمْعَ ولا طاعَةَ.[۲۰] بر شخص مسلمان حرف شنوی و اطاعت در اموری که دوست دارد یا از آن کراهت دارد و بدش می آید، وظیفه و حقی است بر گردنش، تا زمانی که به معصیت امر نشده است. زمانی که به معصیت امر شد، نه حرف شنوی کند و نه اطاعت کند.پس: فَلَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ[۲۱]. اطاعتی از مخلوق در سرپیچی و گناه از دستورات الله وجود ندارد.

    در پایان این مساله ی بسیار حیاتی و استراتژیک و اصولی را هم یادآوری و به کرات تکرار کنیم که تمام فعالیتهای ما در مناطق شافعی و حنفی و حنبلی و زیدی نشین ایران ابتدا نفعش به خودمان می رسد، و برای خودمان است، و ضربه خوردن این دارالاسلام که همچون سپری از ما در برابر کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد خائن محلی محافظت می کند ضربه خوردن خود ماست. چون همه می دانیم با ضربه خوردن این دارالاسلام حاکمیتی بر اساس فقه شافعی یا حنفی یا حنبلی یا مالکی یا سایر مذاهب و فرق و تفاسیر اسلامی بر این کشور به وجود نمی آید، بلکه دارالاسلام و جماعتی که باید اهل آن باشیم به کلی از بین می رود و حاکمیت در اختیار کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی قرار خواهد گرفت و دارالکفری طاری به وجود می آید که همه ی ما و تمام سرزمینهای مسلمان نشین تجربیاتی از کارنامه ی پر از جنایت و خیانت و پستی و انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری این کفار سکولار خارجی و مرتدین سکولار داخلی را در تاریخ سرزمین خود و حتی در داخل خانواده های خود داریم.

    سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ

    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

    [۱] ابی داود (۴۲۵۲) ، والترمذي (۲۲۲۹) إِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ
  19. [۲] مسلم۱۸۴۷ / دُعَاةٌ علَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَن أَجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، فَقُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، صِفْهُمْ لَنَا، قالَ: نَعَمْ، قَوْمٌ مِن جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا،…
  20. [۳] ابن ماجه (۴۰۳۶)، وأحمد (۷۹۱۲) / إنَّها ستَأتي على النَّاسِ سِنونَ خَدَّاعةٌ، يُصدَّقُ فيها الكاذِبُ، ويُكذَّبُ فيها الصَّادِقُ، ويُؤتمَنُ فيها الخائِنُ، ويُخَوَّنُ فيها الأَمينُ، ويَنطِقُ فيها الرُّوَيبِضَةُ. قيل: وما الرُّوَيبِضَةُ يا رسولَ اللهِ؟ قال: السَّفيهُ يتَكلَّمُ في أَمْرِ العامَّةِ.
  21. [۴] البخاري (۸)، ومسلم (۱۶).
  22. [۵] صحیح بخاری: ۴۷۷۷٫ صحیح مسلم: ۱۰۲٫ سنن ابی داود: ۴۶۹۵٫ سنن نسائی: ۴۹۹۰٫ سنن ابن ماجه: ۶۳ و ۶۴٫ / «بَيْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ يَوْمٍ، إِذْ طَلَعَ عَلَيْنَا رَجُلٌ شَدِيدُ بَيَاضِ الثِّيَابِ، شَدِيدُ سَوَادِ الشَّعَرِ، لَا يُرَى عَلَيْهِ أَثَرُ السَّفَرِ، وَلَا يَعْرِفُهُ مِنَّا أَحَدٌ، حَتَّى جَلَسَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأَسْنَدَ رُكْبَتَيْهِ إِلَى رُكْبَتَيْهِ، وَوَضَعَ كَفَّيْهِ عَلَى فَخِذَيْهِ، وَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِسْلَامِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الْإِسْلَامُ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَتُقِيمَ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِيَ الزَّكَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ الْبَيْتَ إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبِيلًا»، قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَعَجِبْنَا لَهُ يَسْأَلُهُ، وَيُصَدِّقُهُ، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْإِيمَانِ، قَالَ: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ»، قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْإِحْسَانِ، قَالَ: «أَنْ تَعْبُدَ اللهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ»، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ السَّاعَةِ، قَالَ: «مَا الْمَسْئُولُ عَنْهَا بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ» قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنْ أَمَارَتِهَا، قَالَ: «أَنْ تَلِدَ الْأَمَةُ رَبَّتَهَا، وَأَنْ تَرَى الْحُفَاةَ الْعُرَاةَ الْعَالَةَ رِعَاءَ الشَّاءِ يَتَطَاوَلُونَ فِي الْبُنْيَانِ»، قَالَ: ثُمَّ انْطَلَقَ فَلَبِثْتُ مَلِيًّا، ثُمَّ قَالَ لِي: «يَا عُمَرُ أَتَدْرِي مَنِ السَّائِلُ؟» قُلْتُ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «فَإِنَّهُ جِبْرِيلُ أَتَاكُمْ يُعَلِّمُكُمْ دِينَكُمْ»[۶] صحیح بخاری: ۴۷۷۷٫ صحیح مسلم: ۱۰۲٫ سنن ابی داود: ۴۶۹۵٫ سنن نسائی: ۴۹۹۰٫ سنن ابن ماجه: ۶۳ و ۶۴٫
  23. [۷] صحیح بخاری ۷۲۵۷
  24. [۸] بخاری در کتاب الفتن، بابِ فرموده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم: «سترون بعدی…»، حدیث شماره (۷۰۵۶)./ مسلم در کتاب الإمارة، باب وجوب طاعة الأمراء فی غیر معصیة. حدیث شماره (۱۷۰۹).
  25. [۹] تاریخ ابن خلدون،ابن خلدون، ج۵، ص۳۳۰ / أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى، البداية و النهاية، ج ۱۲، ص ۲۵۵، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶
  26. [۱۰] أخرجه أحمد (۱۸۴۰۶) والطيالسي (۴۳۹) والبزار (۲۷۹۶)/قال حُذَيفةُ: قال رسولُ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ: تكونُ النُّبوَّةُ فيكم ما شاء اللهُ أنْ تكونَ، ثُمَّ يَرفَعُها إذا شاء أنْ يَرفَعَها، ثُمَّ تكونُ خِلافةٌ على مِنهاجِ النُّبوَّةِ، فتكونُ ما شاء اللهُ أنْ تكونَ، ثُمَّ يَرفَعُها إذا شاء اللهُ أنْ يَرفَعَها، ثُمَّ تكونُ مُلكًا عاضًّا، فيَكونُ ما شاء اللهُ أنْ يكونَ، ثُمَّ يَرفَعُها إذا شاء أنْ يَرفَعَها، ثُمَّ تكونُ مُلكًا جَبريَّةً، فتكونُ ما شاء اللهُ أنْ تكونَ، ثُمَّ يَرفَعُها إذا شاء أنْ يَرفَعَها، ثُمَّ تكونُ خِلافةٌ على مِنهاجِ نُبوَّةٍ، ثُمَّ سَكَتَ.
  27. [۱۱] أبو داود (۲۵۰۴)، وأحمد (۱۲۲۶۸) واللفظ لهما، والنسائي (۳۰۹۶)
  28. [۱۲] بخاری۳۴۶۱
  29. [۱۳] المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج – ج ۱۶ – فضائل الصحابة، ص۴۸[۱۴]ابن حزم، المحلى، ج ١١ – ١٩٩ / المحلى بالآثار (۱۲/ ۱۲۳) مسألة :۲۲۰۲ / وقد ذكرنا أن الزهري محمد بن مسلم بن شهاب كان عازما على أنه ان مات هشام بن عبد الملك لحق بأرض الروم لان الوليد بن يزيد كان نذر دمه ان قدر عليه وهو كان الوالي بعد هشام فمن كان هكذا فهو معذور، وكذلك من سكن بأرض الهند والسند والصين والترك والسودان والروم من المسلمين فإن كان لا يقدر على الخروج من هنالك لثقل ظهر أو لقلة مال أو لضعف جسم أو لامتناع طريق فهو معذور، فإن كان هنالك محاربا للمسلمين معينا للكفار بخدمة أو كتابة فهو كافر وإن كان إنما يقيم هنالك لدنيا يصيبها وهو كالذمي لهم وهو قادر على اللحاق بجمهرة المسلمين وأرضهم فما يبعد عن الكفر وما نرى له عذرا ونسأل الله العافية
  30. [۱۵] صحيح البخاري (۴/ ۵۹) (۳۰۰۷) وصحيح مسلم (۴/ ۱۹۴۱) ۱۶۱ – (۲۴۹۴)
  31. [۱۶] دلائل النبوة للبيهقي مخرجا (۳/ ۱۴۲) صحيح لغيره
  32. [۱۷] أبو داود (۴۰۳۱) واللفظ له، وأحمد (۵۱۱۴) و العراقي، تخريج الإحياء ۱/۳۵۹ / أحمد شاكر، تخريج المسند لشاكر۷/۱۲۲ / الألباني، صحيح الجامع ۲۸۳۱
  33. [۱۸] مسلم۱۸۴۴ / عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّ الْكَعْبَةِ، قَالَ دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ فَإِذَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ جَالِسٌ فِي ظِلِّ الْكَعْبَةِ، وَالنَّاسُ مُجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ، فَأَتَيْتُهُمْ فَجَلَسْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي سَفَرٍ، فَنَزَلْنَا مَنْزِلاً، فَمِنَّا مَنْ يُصْلِحُ خِبَاءَهُ، وَمِنَّا مَنْ يَنْتَضِلُ، وَمِنَّا مَنْ هُوَ فِي جَشَرِهِ، إِذْ نَادَي مُنَادِي رَسُولِ اللَّهِ ص: الصَّلاَةَ جَامِعَةً، فَاجْتَمَعْنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ: «إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ نَبِيٌّ قَبْلِي إِلاَّ كَانَ حَقًّا عَلَيْهِ أَنْ يَدُلَّ أُمَّتَهُ عَلَى خَيْرِ مَا يَعْلَمُهُ لَهُمْ، وَيُنْذِرَهُمْ شَرَّ مَا يَعْلَمُهُ لَهُمْ، وَإِنَّ أُمَّتَكُمْ هَذِهِ جُعِلَ عَافِيَتُهَا فِي أَوَّلِهَا، وَسَيُصِيبُ آخِرَهَا بَلاَءٌ وَأُمُورٌ تُنْكِرُونَهَا، وَتَجِىءُ فِتْنَةٌ فَيُرَقِّقُ بَعْضُهَا بَعْضًا وَتَجِيءُ الْفِتْنَةُ فَيَقُولُ الْمُؤْمِنُ: هَذِهِ مُهْلِكَتِى. ثُمَّ تَنْكَشِفُ، وَتَجِىءُ الْفِتْنَةُ فَيَقُولُ الْمُؤْمِنُ: هَذِهِ هَذِهِ، فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ يُزَحْزَحَ عَنِ النَّارِ وَيَدْخُلَ الْجَنَّةَ فَلْتَأْتِهِ مَنِيَّتُهُ وَهُوَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ، وَلْيَأْتِ إِلَى النَّاسِ الَّذِي يُحِبُّ أَنْ يُؤْتَي إِلَيْهِ، وَمَنْ بَايَعَ إِمَامًا، فَأَعْطَاهُ صَفْقَةَ يَدِهِ وَثَمَرَةَ قَلْبِهِ، فَلْيُطِعْهُ إِنِ اسْتَطَاعَ، فَإِنْ جَاءَ آخَرُ يُنَازِعُهُ فَاضْرِبُوا عُنُقَ الآخَرِ». فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقُلْتُ لَهُ: أَنْشُدُكَ اللَّهَ آنْتَ سَمِعْتَ هَذَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص؟ فَأَهْوَى إِلَى أُذُنَيْهِ وَقَلْبِهِ بِيَدَيْهِ وَقَالَ: سَمِعَتْهُ أُذُنَاىَ وَوَعَاهُ قَلْبِى، فَقُلْتُ لَهُ: هَذَا ابْنُ عَمِّكَ مُعَاوِيَةُ يَأْمُرُنَا أَنْ نَأْكُلَ أَمْوَالَنَا بَيْنَنَا بِالْبَاطِلِ وَنَقْتُلَ أَنْفُسَنَا، وَاللَّهُ يَقُولُ: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَكُم بَيۡنَكُم بِٱلۡبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنكُمۡۚ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا[النساء: ۲۹]. قَالَ: فَسَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ: أَطِعْهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ، وَاعْصِهِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ. / نیز : سنن الکبریللبیهقی،ج۸،ص۲۹۲،ح۱۶۶۹۲ ط دار الکتب العلمیة / صحیح ابن حبان،ج۱۳،ص۲۹۴،ح۵۹۶۱ ط موسسة الرسالة/ مستخرج ابی عوانة،ج۴،ص۴۱۳،ح۷۱۴۷ ط دار المعرفة
  34. [۱۹] صحیح بخاری ۷۲۵۲- 4340
  35. [۲۰] البخاري ۲۹۵۵، ومسلم ۱۸۳۹
  36. [۲۱] الشوكاني، فتح القدير، ج۱ ص ۵۵۶ / لا طاعةَ لِمَخلوقٍ في مَعصيةِ الخالِقِ : أخرجه أحمد (۲۰۶۵۳)، والحاكم (۵۸۷۰) بلفظ: “معصية الله”، والطبراني (۱۸/۱۷۰) (۳۸۱) واللَّفظُ له. صحَّحه ابن حزم في (المحلى) (۱۱/۱۰۹)، وابن القيم في (أعلام الموقعين) (۱/۵۸)، والشوكاني في (السيل الجرار) (۲/۵۵)، والألباني في (صحيح الجامع) (۷۵۲۰). والحديث أصله في الصَّحيح أخرجه مسلم (۱۸۴۰) من حديث علي بن أبي طالب بلفظ: (..لا طاعةَ في معصيةِ اللهِ..).
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ ساعت 9:57 توسط روشنگر  | 

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 19:30