س۳۹: یعنی شما واقعاً اینهمه دوستداران این مولوی ها و مُلاهای ضد حکومتی که برای دفاع از آزادی و دموک

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

س۳۹: یعنی شما واقعاً اینهمه دوستداران این مولوی ها و مُلاهای ضد حکومتی که برای دفاع از آزادی و دموکراسی و انسانیت تبلیغ می کنند را نمی بینید؟ مگر دوستداران آنها را در ماهواره ها و فضای مجازی دوست و دشمن نمی بینید؟

ج: رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْدًا نَادَى جِبْرِيلَ: إنِّي قَدْ أحبَبْتُ فُلاَنًا، فَأَحِبَّهُ؛ قال: فَيُنَادِى فِى السَّمَاءِ ، ثُمَّ تَنْزِلُ لَهُ الْمَحَبَّةُ فِى أَهْلِ الأَرْضِ. فذلك قولُ اللهِ: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا (مريم/ ۹۶). وَإِذَا أَبْغَضَ اللَّهُ عَبْدًا نَادَى جِبْرِيلَ: إِنِّى قَدْ أَبْغَضْتُ فُلاَنًا، فَيُنَادِى فِى السَّمَاءِ، ثُمَّ تَنْزِلُ لَهُ الْبَغْضَاءُ فِى الأَرْضِ. [۱]

وقتی الله بنده‌ای را دوست بدارد جبرئیل را ندا دردهد که همانا فلان را دوست دارم پس او را دوست بدار، در نتیجه جبرئیل مردمان آسمان را ندا می‌دهد، سپس محبت او در میان اهل زمین نازل می‌شود. پس آن معنی فرموده الله است که به زودی الله رحمن برای کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند محبتی در دل‌ها قرار می‌دهد، و هنگامی که الله از بنده‌ای خشمگین شود، جبریل را فرا خواند که همانا من از فلان بیزارم و بر او خشم گرفته ام، پس جبرئیل در میان اهل آسمان ندا می‌دهد، سپس کینه و تنفر از او در میان اهل زمین نازل می‌گردد.

الله تعالی می فرماید: قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّـهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّـهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (آل عمران/۳۱) ‏بگو: اگر الله را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید، و الله آمرزنده ای است که رحم می کند.

و الله تعالی به صورت موردی بعضی از اعمال صالح را نام می برد که اگر شخص مومن آنها را انجام دهد الله چنین شخص مومنی را دوست می دارد و طبعاً نزد اهل آسمانها و زمین نیز او را دوست داشتنی می کند و می فرماید:

  • إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (آل‌عمران/۱۵۹)
  • إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (توبه/۴) فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (آل عمران/ ۷۶) و حتی می فرماید: إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم ۚ (حجرات/۱۳) گرامی‌ترین شما در نزد الله باتقواترین شماست.
  • إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (مائده/۴۲، حجرات/۹، ممتحنه/۸)
  • وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ (آل‌عمران/ ۱۴۶)
  • انّ الله یحبُ المحسنین (بقره/۱۹۵) وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (آل عمران/ ۱۳۴)
  • وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ (توبه/۱۰۸)
  • إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ (بقره/ ۲۲۲)
  • إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (صف/۶۴)

در برابر این باید بدانیم که الله تعالی چه کسانی را دوست ندارد و طبعاً کینه و تنفر از آنها را در میان اهل آسمانها و زمین منتشر می کند:

  • فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ (آل عمران/۳۲) آیا سکولاریستها یکی از کفار پنجگانه اصلی :۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها] (حج/۱۷) نیستند؟ ایا کسی که به جای دعوت به سوی حاکمیت قوانین شریعت الله به سوی حاکمیت قوانین یکی از این کفار دعوت بدهد الله دشمن الله نیست؟
  • وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ (بقره/۲۰۵) آیا سکولاریسم و قوانین سکولاریستی از منابع اصلی فساد در طول تاریخ بشریت نبوده است؟ پس کسی که به سوی این فساد دعوت می دهد چه جایگاهی دارد؟
  • وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (مائدة/ ۶۴) آیا مفسدتر از کفار سکولار و سکولاریستهای نجس وجود دارد؟ قطعاً خیر. الله تعالی در آیاتی دیگر به صفاتی دیگر این کفار اشاره کرده است که قطعاً دارندگان این صفات را دوست ندارد صفاتی مثل:
  • ظالم بودن: وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آل عمران/ ۵۷)
  • متجاوزگر بودن: إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (مائدة/ ٨۷)
  • خائن بودن: إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ (أنفال/ ۵٨)
  • متکبرانه شادی کردن: إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (قصص/۷۶)پس معیار و محک دوست داشتن یا دوست نداشتن شخصی نزد اهل آسمانها و زمین این است که آیا الله آنها را دوست دارد یا خیر؟ و اینهائی که در آسمانها و روی زمین دوست داشتن یا دوست نداشتنشان برای ما مهم است چه کسانی هستند؟ مومنین؛ و برای ما مهم این است که مومنین اهل جماعت و فرقه ی ناجیه چه کسانی را دوست دارند یا از چه کسانی بیزار و متنفر هستند؛ نه اینکه کفار یا دارودسته ی منافقین و اهل تفرق و فرقه بازها چه کسانی را دوست دارند یا ندارند.

در این صورت، معیار، اقلیت یا اکثریت و تعداد افراد نیست که مثلاً اگر تعداد کمی پیامبرانی چون نوح و لوط و صالح و پیامبر خاتم در مکه و سایر پیروان صادق آنها دوست داشتند پس حتماً اینها مورد تنفر الله هستند و حق با اینها نیست و اگر اکثریت با فرعونها و هامانها و بلعمهای باعورا و ابوجهل و هیتلر و استالین و صدام حسین و ایشِک تورک و سایر کفار سکولار بود پس حق با اینهاست و الله هم اینها را دوست دارد!

در میان مومنین اهل جماعت و دارالاسلام و فرقه ی ناجیه هم باز قاعده میزان پایبندی یا دوری از قوانین شریعت الله است، همچنانکه الله تعالی می فرماید:در زمینه گروهی و جمعی هم قرار نیست اگر اهل بغی چون گروه معاویه تعدادش بیشتر بود پس او برحق است و خلافت اسلامی بر منهاج نبوت علی بن ابی طالب و فرزندنش حسن بن علی بر باطل است.

همچنین «الَّذِينَ آمَنُوا» (حج/۱۷) به دو گروه عمده ی ۱- أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ 2- الضَّالِّينَ ؛ یا مومنین : وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ (بقره/۸) و دارودسته ی منافقین سرگردانی که در زبان می گویند ایمان آورده ایم اما دروغ می گویند و می خواهند الله و مومنین را فریب بدهند تقسیم می شوند؛ حالا ممکن است این دارودسته ی منافقین زبان بازی که استاد نقش بازی کردن و فریبکاری هستند با شعارها و ترفندهای تبلیغاتی بتوانند هم دارودسته ی منافقین میان خودشان و هم حتی دسته هایی از مومنین را که از آنها حرفشنوی دارند: وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ ۗ (توبه/۴۷) دور خود جهت ضربه زدن به دارالاسلام و جماعت و اهل جماعت و مومنین جمع کنند و قلب جمع کثیری را به خود جلب کنند همچنانکه عبدالله بن سبأ یهودی در زمان حاکمیت عثمان بن عفان بر جماعت تحت شعار اصلاح و اصلاح طلبی و امر به معروف و نهی از منکر چنین کاری کرد آنهم با شعار: ابدؤوا في الطعن على أمرائكم و أظهروا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر تستميلوا قلوب الناس و ادعوهم إلى هذا الأمر؛ [۲]با ایراد گیری و طعنه زدن به امیرانتان شروع کنید، و امر به معروف و نهی از منکر را (در زمینه امراء ومسئولین حکومتی) آشکار کنید تا به این شکل، دل‌های مردم را به سوی خود متمایل کنید و مردم را هم به این امر دعوت کنید.

آیا این مولوی ها و مُلاهایی که از آنها یاد کردید کاری غیر از کار عبدالله بن سبأ یهودی انجام می دهند؟ خیر، دقیقاً طبق وصیت و سفارش عبدالله بن سبأ یهودی عمل می کنند؛ اینها علاوه بر پیروی از این سیاست عبدالله بن سبأ یهودی در به دست آوردن قلب مردم و ضربه زدن به اطاعت مسلمین و تولید اغتشاش و ضربه زدن به جماعت و دارالاسلام، به سوی کفر بواح و آشکار دموکراسی و حاکمیت لائیکها و احزاب سکولار هم دعوت می دهند کاری که عبدالله بن سبأ یهودی هرگز جرئت بیان آنرا نداشت و تنها به بهانه ی بازگشت به شریعت و اجرای صحیح قوانین شریعت الله چنین جریانی را راه انداخت و مرتکب چنین جنایاتی شد.پس معیار تعداد پیروان عبدالله بن سبأ یهودی در تولید اغتشاش بر علیه خلافت عثمان بن عفان و ضربه زدن به جماعت و اهل جماعت نیست، معیار تعداد پیروان آخوندها و مولوی ها و شیوخ و مُلاهای اطراف پُل برمر در زمان اشغال عراق توسط آمریکا و انگلیس یا اطراف کرزای و غنی در زمان اشغال افغانستان توسط آمریکا و ناتو و یا اطراف شریف شیخ احمد در زمان اشغال سومالی توسط آمریکا و ناتو تا کنون و غیره و یا اطراف امثال جمال عبدالناصر در اعدام امثال سیدقطب که آمده بودند قبل از اعدام «لا اله الا الله » و شهادتین را به او تلقین کنند نیست؛ سید قطب به این مُلاهای دارودسته ی منافقین که بازیگر سناریوی تولید شده توسط دشمنان دین هستند می گوید: حتی تو هم برای تکمیل این نمایشنامه آمده ای!؟ ما خود به خاطر «لا إله إلا الله» اعدام می شویم و تو با تلقین «لا إله إلا الله» به دیگران نان می خوری.

فقط نگاهی به زندگی این مُلاها و مولوی ها و شیخ ها و آخوندها و ماموستاهایی که در اختیار کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و سایر طاغوتهای حاکم بر مسلمین قرار گرفته اند و یا نگاهی به جریان سکولار زده و خائنانه ای که به نفع کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی راه انداخته اند بیندازید تا بدانید که این مفت خورهای تن لش متعفنی که حتی یک روز مثل پیامبر و ابوبکر و عمر و عثمان و علی و بلال و سایر اصحاب و مثل سایر مردم اطراف خودشان کار نکرده اند و دست به سیاه و سفید نزده اند چگونه نان خیانت به دین و نان حماقت مسلمین و مومنین را می خورند و زمانی که مردم عادی در انواع مشکلات گرفتار شده و با انواع مفاسد عقیدتی و رفتاری آلوده شده اند اینها چگونه با نقش بازی کردن طبق سناریویی که دشمنان دین طراحی کرده اند در حال بازی با دین و جان و ناموس و مال و وطن و موجودیت مردم خود هستند؟

زمانی که عمر بن خطاب به سعد بن ابی وقاص می نویسد: الله اگر بنده ای را دوست داشته باشد او را نزد خلق دوست داشتنی می کند، پس جایگاه خودت نزد الله را به جایگاهت نزد مردم بدان.[۳] در اینجا منظور جایگاه خوب شخص مومن نزد مردم مومن است نه جایگاه کفار اصلی و مرتدن محلی یا دارودسته ی منافقین نزد مردمان کافر یا دارودسته ی منافقین و مومنین فریب خورده؛ در اینجا منظور جایگاه خوب شخص مومن نزد مردم مومن اهل جماعت است نه جایگاه اهل بغی و تفرق نزد مریدانشان.

دموکراسی که بر اساس سکولاریسم بنا شده است،یعنی: حاکمیت قوانین ساخته شده توسط مردم بر مردم به جای حاکمیت قوانین شریعت الله بر مردم. دقت کردید؟ یعنی کفر محض و قرار گرفتن در برابر الله و قوانین شریعت الله؛ سکولاریسم و لائیسیته ای که بر اساس اومانیسم (یا به زبان کوچه بازاری بر اساس انسانیت) بنا شده است یعنی: انسان محوری به جای الله محوری؛ یعنی هر چه هوی و هوس انسان بخواهد هر چند بر خلاف قوانین شریعت الله باشد باید اجرا و قانونی شود نه هر چه الله بخواهد، و این کفر بواح و آشکاری است که تمام مذاهب اسلامی بر آن اجماع دارند.دموکراسی و سکولاریسمی که بر اومانیسم یا انسانیت یا انسان محوری بنا شده، به زبان ساده، یعنی:

  • باطل کردن و لغو تمام قوانین شریعت الله که مخالف قوانین ساخته شده توسط بشر هستند؛
  • لغو حدود شریعت الله مثل اجرای حد بر زناکار و دزد و قاتل و… و جایگزین کردن حدود بشری
  • آزاد کردن امور حرام شده مثل زنا و مصرف مست کننده ها و از هوش برنده ها و انواع ربا و سایر اموری که شریعت الله حرام دانسته است، با قانونی کردن انجام این مفاسد و یا سکوت در برابر عمل کردن و انجام این مفاسد
  • باز کردن درهای توهین به الله و پیامبران و شریعت اسلام و ارتداد، تحت عناوین مختلف آزادی های بیان و شخصی
  • جلوگیری از حاکمیت و اجرائی شدن قوانین شریعت الله، اما اجباری کردن قوانین سکولاریستی بر مردم. اگر دستورات شرع «الزام آور» نباشد، و منهیات آن نیز قانونا «ممنوع» نگردد، و شخص دوست داشت به قوانین شریعت الله عمل کند یا اگر به میلش نبود عمل نکند عملاً قوانین شریعت الله بی تأثیر شده اند و از زندگی اداری و اجتماعی و حکومتی مردم جدا شده است؛ در حالی که کسی حق ندارد حتی خیالی به سرش بزند که مثلاً از فلان قانون سکولاریستی حاکم بر جامعه سرپیچی کند و هرگز به خیالش هم نمی زند که در بین عمل کردن یا نکردن به قوانین سکولاریستی مختار است که مثلاً اگر دوست داشت به این قوانین عمل کند و اگر به میلش نبود به آن عمل نکند؛ چون کوچکترین تخلفی از قوانین سکولاریستی حاکم بر جامعه مساویست با مجرم شدن و باید حساب پس بدهد؛ اما زمانی که سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها با زور حکومتی و با زور اسلحه و در «عمل» به بسیاری از بخشهای دین اسلام مومنین را منع می کنند و اجازه نمی دهند قوانین شریعت الله اجرا شوند و وارد به اطاعت از قوانین اسلام شوند و از سرپیچی از قوانین اسلام منع شوند در واقع احکام شریعت را در بسیاری از امور فردی و تمام امور حکومتی و عمومی الزام آور لغو و تعطیل کرده است.
  • جلوگیری از انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر بر اساس قوانین شریعت الله؛ چون بسیاری از منکرات با پشتوانه ی قدرت حکومتی و الزام و منع حکومتی صورت می گیرند و کار فرد و گروههای مختلف نیست
  • جلوگیری و بستن درهای جهاد فی سبیل الله جهت آزاد سازی زمین و پایان بخشیدن به اینهمه مفاسدی که این کفار و بخصوص کفار سکولار به بار آورده اند .
  • حاکمیت شیطان و قوانین مریدانش بر زمین و محرومیت ستمدیدگان از نعمت اسلامی که پیام آور آزاد کردن بندگان از عبادت بندگان و مختص کردن عبادت به پروردگار بندگان، و آزاد کردن مردم از ظلم و ستم دین سکولاریسم به عدل اسلام و آزاد کردن مردم از تنگی دنیا به وسعت دنیا بر اساس قوانین شریعت الله و وسعت آخرت است.[۴]
  • – ادامه ی هزاران مفاسد دیگری که بر اثر حاکمیت این کفار سکولار در طول تاریخ و بخصوص در چند قرن گذشته در زمینه های مختلف عقیدتی و اخلاقی و رفتاری و حتی زیست محیطی به وجود آمده است.
  • دموکراسی کفری محض است که بر اساس سکولاریسم و انسان محوری بنا شده است و صرفاً ابزاری مثل شورا نبوده و نیست بلکه وجود پارلمان و توزیع قدرت و غیره از اجزای دموکراسی است همچنانکه حاکمیت شورا و نظارت همگانی از اجزای حکومت اسلامی بر منهاج نبوت است.

    پس آن مولوی و مُلائی که برای دموکراسی و آزادی مورد پسند حقوق بشر سکولاریستها دعوت می دهد دشمن الله و دشمن قوانین شریعت الله و مروج انواع مفاسد عقیدتی و رفتاری و اخلاقی در میان مسلمین است.

    آن مولوی که برای آینده ای مجهول ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری «امروز» به قوانین سکولاریستی و حکومتی سکولار و دارالکفری سکولار به جای دارالاسلام و حاکمیت شریعت الله بر اساس هر یک از مذاهب اسلامی راضی است و به سوی آن دعوت می دهد و هنوز به چنین حاکمیت و نظام کفری نرسیده است همین «امروز» کافر و مرتد است. امام نووی می گوید : تصمیم بر کفر در آینده، همان لحظه کفر است، و همینطور تردید داشتن و دو دل بودن در اینکه کافر شود یا خیر، اینهم همان لحظه موجب کفر است، و همچنین اگر آنرا به امری در آینده معلق گرداند، مثلا بگوید: اگر اموالم یا فرزندم تلف شود من نیز یهودی یا نصرانی خواهم شد (با این سخن نیز همان لحظه کافر می شود). و نیز راضی شدن به کفر موجب کفر است، حتی اگر کافری از او بخواهد که قصد اسلام آوردن دارد و کلمه توحید را برایش تلقین کند اما او آنرا انجام ندهد و یا به وی اشاره کند که مسلمان نشود، اینهم کفر است.[۵]

علاوه بر مولوی ها و مُلاهائی که رسماً برای سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها دعوت می دهند و در کافر بودن آنها شکی وجود ندارد، اگر هر مولوی یا مُلائی بگوید که : اگر در آینده حاکمیتی سکولار به وجود بیاید من از آن حمایت می کنم، در واقع بدون توجه به نیت قلبی اش، می گوید: در آینده کافر می شوم؛ و یا اگر با شک و تردید بگوید آیا از حاکم شدن قوانین شریعت الله حمایت کنم یا از قوانین کفری سکولاریستها؟ با این شک و گمانها نیز کافر می شود؛ چون شک، نقض کننده ی عزم و اراده بر اسلام است و هر گونه شک و دو دلی در حاکم شدن قوانین شریعت الله یا قوانین کفری تولید شده توسط بشر، کفر است.

وجود این موجودات در لباس اسلام و دین اسلام و حتی دعوتگر و خطیب و مبلغ برای مسلمین امری تازه و جدیدی نیست چون الله تعالی از همان ابتدا با ذکر مشخصات اینها چنین موجوداتی را در کلامش برای ما معرفی کرده است و رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز با عباراتی چون « دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ»[۶] و «الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ»[۷] و «الرُّوَيْبِضَة» و «عُلَمَاءِ السَّوْء» مشخصات و میزان خطرناک بودن اینها را برای ما به صورت واضح و روشن بیان کرده است.

دوست دارم در مورد «الرُّوَيْبِضَة» که با چشم سر این موجودات را می بینیم این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را نقل کنم که می فرماید: إنَّها ستَأتي على النَّاسِ سِنونَ خَدَّاعةٌ، يُصدَّقُ فيها الكاذِبُ، ويُكذَّبُ فيها الصَّادِقُ، ويُؤتمَنُ فيها الخائِنُ، ويُخَوَّنُ فيها الأَمينُ، ويَنطِقُ فيها الرُّوَيبِضَةُ. قيل: وما الرُّوَيبِضَةُ يا رسولَ اللهِ؟ قال: السَّفيهُ [الرجلُ التَّافِهُ[۸]]، [الفوَيْسِقُ[۹]] يتَكلَّمُ في أَمْرِ العامَّةِ.[۱۰] بزودی بر مردم سالهایی (که در آن‌ها خدعه می‌شود) خواهند رسید که در آن سالها، دروغگو صادق شمرده می شود و راستگو، تکذیب می شود و به خائنین اطمینان می شود و امانت داران به خیانت متهم می شوند و رویبضة بدینگونه سخن می گوید.گفته شد: رویبضة چیست؟ فرمود: مردی سفیه؛ مردی احمق کثیف و فاسد؛ فاسقکی که (در لانه ی خودش بر مردم حمله می کند نه خارج از آن مثل همین به ظاهر مُلاها و تحلیلگران و سخنرانان فاسقی که نه در میدان بلکه در گوشه ای و در مسجدی و در فضای مجازی و ماهوراه ها بر عقاید و جماعت و موجودیت مومنین یورش می آورند) در امور عامه (مردم) سخن می گوید.پس در وضع موجود و در برخورد با این خطیبان و مولوی ها و مُلاهای رنگارنگ برای ما مهم این است که چه کسی جزو مومنینی است که الله او را دوست دارد و قطعاً اهل جماعت است و از کانال شرعی آن در سطح حکومتی و غیره امر به معروف و نهی از منکر می کند و حق با اوست، و چه کسی با اهل تفرق و فرقه بازی و ضرار سازی است که بر اساس وصیت عبدالله بن سبأ یهودی امر به معروف و نهی از منکر می کند که سراسر باطل است، و میزان طرفداران این «دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ» نیز که همیشه موقتی بوده و دست به دست می شوند محک و معیار حق بودن آنها یا عالم واقعی بودن آنها نبوده و نیست.

معیار و محک احترام گذاشتن ما به تمام کسانی که ادعای مومن بودن دارند میزان پرهیز آنهاست، آنها به چه میزان اهل پرهیز از الله باشند و خودشان را از قوانین ضد شرعی و گناه دور نگه دارند و از مخالفت با الله و قوانین شریعت الله پرهیز کنند به همان میزان نیز نزد ما دارای احترام هستند چون الله تعالی می فرماید: إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم ۚ (حجرات/۱۳) گرامی‌ترین شما نزد الله با تقواترین و پرهیزکار ترین شماست.

پس آن مولوی و یا مُلایی که به الله و قوانون شریعت الله و دارالاسلام و جماعت مومنین و اهل جماعت خیانت می کند و برای قوانین کفرسکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها و آزادی مورد پذیرش این دموکراسی خواهان و برای تفرقه و ضرار سازی و حزب بازی دعوت می دهد عالمی سوء و دعوتگری به سوی درهای جهنم و فاسقکی سفیه و احمق کثیف و فاسد متعفنی است که همچون یک دشمن داخلی باید با آنها برخورد کرد و از آنها حذر داشت و مواظب سخنان و حرکات این ستون پنجم و دشمنان داخلی بود: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ (منافقون/۴)

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


[۱] مسلم۲۶۳۷/ بخاری ۷۴۸۵- ۳۲۰۹- ۶۰۴۰/ الألباني، صحيح الترمذي ۳۱۶۱/ ابن العربي، عارضة الأحوذي ۶/۲۴۳/ إنَّ اللَّهَ إذا أحَبَّ عَبْدًا دَعا جِبْرِيلَ فقالَ: إنِّي أُحِبُّ فُلانًا فأحِبَّهُ، قالَ: فيُحِبُّهُ جِبْرِيلُ، ثُمَّ يُنادِي في السَّماءِ فيَقولُ: إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ فُلانًا فأحِبُّوهُ، فيُحِبُّهُ أهْلُ السَّماءِ، قالَ ثُمَّ يُوضَعُ له القَبُولُ في الأرْضِ، وإذا أبْغَضَ عَبْدًا دَعا جِبْرِيلَ فيَقولُ: إنِّي أُبْغِضُ فُلانًا فأبْغِضْهُ، قالَ فيُبْغِضُهُ جِبْرِيلُ، ثُمَّ يُنادِي في أهْلِ السَّماءِ إنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ فُلانًا فأبْغِضُوهُ، قالَ: فيُبْغِضُونَهُ، ثُمَّ تُوضَعُ له البَغْضاءُ في الأرْضِ.

[۲] الطبري، محمد بن جرير الطبري أبو جعفر، تاريخ الأمم والملوك، ج ٢/ص ٦٤٧، الناشر : دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة الأولى ، ۱۴۰۷ / ابن الأثير، الكامل في التاريخ – ج ٣ – ص۴۶- ١٥٤ / ابدؤوا في الطعن على أمرائكم و أظهروا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر تستميلوا قلوب الناس و ادعوهم إلى هذا الأمر

[۳] الجاحظ، البيان و التبيين، ج۱ ص ۲۱۸ / ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج ١٢ ص ٨ / ابن کثیر، البداية والنهاية، الجزء السابع، سنة أربع عشرة من الهجرة/ يا سعد سعد بني أهيب، إن الله إِذَا أَحَبَّ عَبْداً حَبَّبَهُ إِلَى خَلْقِهِ، فاعتبر منزلتك من اللّه بمنزلتك من الناس، و اعلم أن ما لك عند اللّه مثل ما للّه عندك

[۴]ربعی بن عامر به فرمانده ی ارتش ساسانی های مجوس گفت: ابتعثنا اللهُ لنخرج العباد من عبادة العباد إلى عبادة رب العباد، ومن جور الأديان إلى عدل الإسلام، ومن ضيق الدنيا إلى سعة الدنيا والآخرة

[۵]نووی، روضة الطالبین (۱۰/۶۵)

[۶] مسلم۱۸۴۷ / دُعَاةٌ علَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَن أَجَابَهُمْ إلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، فَقُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، صِفْهُمْ لَنَا، قالَ: نَعَمْ، قَوْمٌ مِن جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بأَلْسِنَتِنَا،…

[۷] ابی داود ۴۲۵۲/ الترمذي ۲۲۲۹/ إِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ

[۸] ابن ماجه ۴۰۳۶/ وأحمد۷۹۱۲/ الحاكم، المستدرك على الصحيحين ۸۶۶۰/ الألباني، السلسلة الصحيحة ۱۸۸۷ – ۲۲۵۳

[۹] ابن كثير، نهاية البداية والنهاية ۱/۸۷ / شعيب الأرناؤوط ، تخريج المسند لشعيب ۱۳۲۹۸

[۱۰] أحمد شاكر، تخريج المسند لشاكر۱۵/۳۷ / شعيب الأرناؤوط، تخريج المسند لشعيب ۷۹۱۲/ ابن ماجه ۴۰۳۶/ أحمد ۷۹۱۲

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 19:30