هجرت به حبشه برای نجات جان بود یا جستجوی مکانی امن و مرکزی جدید برای صدور دعوت

ساخت وبلاگ

هنر برخورد با نظام جاهلی / هجرت به حبشه برای'>برای نجات جان بود یا جستجوی مکانی امن و مرکزی جدید برای صدور دعوت

ارائه دهنده : سید نور الدین بخاری ( از درسهای استاد هورامی )

این هدفی دیگر است که علاوه بر محفوظ ماندن سربازان دعوت و افراد آن در ورای هجرت به حبشه نهفته است و صاحب فی ضلال، سید قطب رحمه الله بدان اشاره کرده است :

… رسول الله صلی الله علیه وسلم به دنبال مرکز دیگری غیر از مکه بود که این عقیده را حفظ و آزادی آن را تضمین کند و تصمیم گرفت آن را از فضای خشونت مکه نجات دهد تا هم در به دست آوردن آزادی دعوت و هم حمایت و حفاظت گرویدگان بدان از فشارها و فتنه های مکه رها شود … به نظر من این اولین سبب هجرت بود.

ابتدا یثرب به عنوان پایگاه و مرکز جدید دعوت جهت مهاجرت انتخاب شد. اما مسیر حبشه جلو افتاد و بسیاری از مسلمانان سابق به حبشه هجرت کردند و اینکه گفته شود آنان فقط برای نجات نفس خود مهاجرت کرده اند هیچ استناد و قرینه ی قوی ندارد و اگر چنین بود مسلمانانی که از جهت موقعیت و توانایی و قوت بازو ضعیف بودند قبل از همه هجرت می کردند. در صورتی که مسأله عکس این است و بردگان مستضعف که بیشتر فشار و شکنجه و آزارها متوجه آنان بودند هجرت نکردند بلکه کسانی هجرت کردند که در مکه دارای طایفه و قبیله ی قوی بودند و تبار و قبیله ی آنها، آنان را از شکنجه و فتنه برحذر می داشت .

اغلب مهاجران قریشی بودند، جعفر بن ابوطالب هجرت کرد در صورتی که پدر او و فرزندان بنی هاشم بخصوص از او و رسول الله صلی الله علیه وسلم حمایت می کردند. زبیر بن عوام، عبدالرحمن بن عوف، اوبسلمه مخزومی و عثمان بن عفان اموی … به حبشه هجرت کردند، همچنین زنانی از اشرافی ترین خانواده های مکه هجرت کردند که اصلاً دست شکنجه و آزار به آنها نمی رسید چه بسا در ورای این هجرت علت های دیگری نهفته باشد مانند لرزه انداختن به داخل خانه های قریش چرا که فرزندان عزیزشان همراه عقیده خود راه هجرت را در پیش گرفته و از جاهلیت گریخته و تمام روابط خویشاوندی را پشت سر نهاده اند و این حرکت در یک محیط قبیله ای، جامعه را سخت تکان می دهد، به ویژه زمانی که در میان مهاجرین کسانی همچون «ام حبیبه» دختر ابوسفیان، رهبر جاهلیت و بزرگترین متصدی جنگ جدید و هدایتگر جبهه مخالف، وجود دارد.

اما وجود علت های مختلف در هجرت، جستجوی پایگاه آزاد یا با امنیت برای دعوت جدید را نفی نمی کند و این علت بزرگ به قوت خود باقی و آشکار است، به ویژه اگر اسلام آوردن نجاشی را به این استدلال بیفزاییم که کودتای فرماندهان رومی علیه او آن را آشکار ساخت. چنانکه در برخی از روایات صحیح آمده است[۱].

در سیره ی نبوی دلایل محکمی وجود دارد که این برداشت بزرگ سید رحمه الله را تأیید می کند و به نظر من مهمترین آن همان وضع عمومی بود که با هجرت در حبشه به وجود آمد. ما سراغ نداریم که رسول الله صلی الله علیه وسلم جز بعد از هجرت به مدینه و رویدادهای بدر و احد و خندق و صلح مهم حدیبیه کسی را دنبال مهاجران حبشه فرستاده باشد و معروف است که عمرو بن امیه ضمیری فرستاده ی رسول الله صلی الله علیه وسلم به سوی نجاشی، بعد از صلح حدیبیه پیش نجاشی با عمروبن عاص به هم رسیدند و هر یک از آنها نزد او کاری داشتند؛ نهایتاً عمروبن عاص پناهندگی سیاسی را انتخاب کرد چرا که می دید حتماً بعد از صلح حدیبیه رسول الله صلی الله علیه وسلم مکه را فتح می کند و مقاومت ارزش ندارد.

وظیفه ی عمرو بن امیه ضمیری درخواست برگرداندن مهاجران از حبشه به مدینه از نجاشی بود و بعد از صلح کار آنان به وقوع پیوست.

اما حدود پنج سال، یثرب مرکز تاخت و تاز و یورش توفنده ی سکولاریستهای قریش بود، و آخرین هجوم و یورش، حمله ی خندق بود که ده هزار جنگجو برای ریشه کن کردن بنیاد مسلمانان آنجا گرد آمدند و بعد از طرد کافران و راندن آنها از مدینه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود : «اکنون دیگر ما به سوی آنان می تازیم و توان تاخت و تاز آنان سپری شده است»[۲].

با سخن صریح رسول الله صلی الله علیه وسلم خطر تاخت و تاز مدینه بعد از خندق پایان یافت و صلح حدیبیه در سال ششم هجری این پیام را تأکید بخشید و قریش دولت مدینه را به رسمیت شناختند. آنگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم از مدینه به عنوان پایگاه و مرکز مطمئن و با امنیت، اطمینان یافت و خطر یورش مشرکان سکولار پایان پذیرفت. بنابراین پیکی را به دنبال مهاجران حبشه فرستاد و دیگر ضرورتی نبود که این پایگاه احتیاطی آنجا به کار خود ادامه دهد که ممکن بود در صورت سقوط مدینه رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنجا پناه برد.

براستی این حکمت بزرگ سیاسی و برنامه ریزی و طراحی عمیق است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در بنای دولت اسلامی پشت سر می گذارد که هرگونه احتمال ممکن را مورد بررسی قرار می دهد و در تمام نقاط زمین دنبال مکان مناسبی است که دولت اسلامی را در آن بنیان گذاری کند یا عقیده و افکار و تئوری حکومت محفوظ باقی بماند. مهاجران عملاً از حبشه به مدینه رسیدند، او را در خیبر یافتند و در آنجا به سوی او رفتند بعد از فتح خیبر به خدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم رسیدند رسول الله صلی الله علیه وسلم از فرط خوشحالی فرمود : «ما أَدری بِأَیَّهِما أَسُرُّ بِفَتحِ خَیبَرَ أَم بِقُدُومِ جَعفَرَ؟» نمی دانم به کدام پیروزی خوشحال و مسرور گردم؟ به فتح خیبر یا رسیدن جعفر؟[۳].


1- فی الضلال القرآن، ص ۲۹

۱- صحیح بخاری، ج ۲، ص ۵۹۰

۱- السیه النبویه، ج ۴، ص ۳

+ نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۱/۰۸/۱۵ ساعت 8:16 توسط روشنگر  | 

روشنگران...
ما را در سایت روشنگران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rawshangarana بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 17 آبان 1401 ساعت: 9:55